آنچه در این مقاله می خوانید ادبیات اقلیمی یا ادبیات محیطزیستی (Ecocriticism) یک رویکرد انتقادی و خلاقانه است که رابطه میان ادبیات و محیطزیست را بررسی میکند. این شاخه از ادبیات به تحلیل نحوه تعامل انسان با طبیعت، تاثیرات فرهنگی و اجتماعی محیطزیست بر زندگی انسانها و نیز تاثیر فعالیتهای انسانی بر محیط طبیعی میپردازد. […]
ادبیات اقلیمی یا ادبیات محیطزیستی (Ecocriticism) یک رویکرد انتقادی و خلاقانه است که رابطه میان ادبیات و محیطزیست را بررسی میکند. این شاخه از ادبیات به تحلیل نحوه تعامل انسان با طبیعت، تاثیرات فرهنگی و اجتماعی محیطزیست بر زندگی انسانها و نیز تاثیر فعالیتهای انسانی بر محیط طبیعی میپردازد. در ادبیات اقلیمی، طبیعت بهعنوان یک شخصیت مستقل و فعال در متنهای ادبی حضور دارد و محیط طبیعی فقط پسزمینهای برای داستانها نیست، بلکه نقشی محوری در آنها ایفا میکند.
این رویکرد در دو جنبه مهم به کار گرفته میشود:
* نقد محیطزیستی: اکوکریتیک در وهله اول به تحلیل و بررسی چگونگی نمایش طبیعت و محیطزیست در آثار ادبی میپردازد. بهطور مثال، نویسندگان چگونه طبیعت را توصیف میکنند؟ آیا آن را زیبا و الهامبخش میبینند یا مکان ترسناک و ناشناخته؟ این نقد همچنین به نقش انسان در تخریب طبیعت و بازتاب این واقعیت در آثار ادبی اشاره دارد. به عبارتی، هدف اصلی این نقد، برجسته کردن مشکلات و بحرانهای زیستمحیطی در ادبیات است.
* خلق آثار اقلیمی: بسیاری از نویسندگان معاصر با توجه به بحرانهای زیستمحیطی مانند تغییرات اقلیمی، تخریب منابع طبیعی، نابودی گونههای زیستی، و آلودگی هوا و آب، آثار ادبی خلق کردهاند که به این موضوعات پرداخته است. این نویسندگانبا استفاده از داستانها و روایتها به نوعی هشدار یا آگاهیبخشی نسبت به وضعیت بحرانی محیطزیست میپردازند.
ادبیات اقلیمی در دهه ۱۹۹۰ بهعنوان یک رشته مطالعاتی رسمی شکل گرفت و در دانشگاهها و محافل آکادمیک به عنوان یک زمینه مطالعاتی جدی بررسی شد. اما از پیش از آن هم نویسندگانی مانند هنری دیوید ثورو، رالف والدو امرسون، و جان مویر در آثار خود به موضوعات محیطزیستی پرداخته بودند. در عصر مدرن، نویسندگانی چون مارگارت اتوود و باربارا کینگزالور بهعنوان نمایندگان این ژانر شناخته میشوند.
ادبیات اقلیمی به سرعت از مرزهای آمریکا فراتر رفت و در کشورهای دیگر نیز مورد توجه قرار گرفت. در اروپا، بهویژه در انگلستان، نویسندگانی مانند تد هیوز و سیمون آرمیتاژ به موضوعات محیطزیستی پرداختند. همچنین در کشورهای در حال توسعه، این نوع ادبیات به بررسی تاثیرات تخریب محیطزیست بر جوامع محلی و آسیبپذیر اختصاص یافت.
در ایران نیز توجه به مسائل محیطزیستی در آثار ادبی مدرن و معاصر مشاهده میشود. نویسندگان و شاعران با الهام از طبیعت و بیان مشکلات زیستمحیطی، آثار خود را شکل دادهاند. این موضوع بهویژه با توجه به بحرانهای محیطزیستی در کشورهایی مانند ایران که با چالشهایی مانند کمبود آب و بیابانزایی روبرو هستند، اهمیت زیادی یافته است.
ادبیات اقلیمی در طول دهههای اخیر گسترش یافته و به چندین شاخه تقسیم شده است:
* مطالعات ادبیات و محیطزیست: به بررسی رابطه میان ادبیات و اکولوژی، و تاثیرات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بر محیطزیست میپردازد.
* فمینیسم محیطزیستی: این شاخه به ارتباط میان جنسیت و محیطزیست پرداخته و رابطه میان استثمار طبیعت و ستم بر زنان را مورد تحلیل قرار میدهد.
* نقد پسامدرن محیطزیستی: این نقد به بررسی چگونگی ارتباط مسائل محیطزیستی با فرهنگ و جهانبینیهای مدرن و پسامدرن پرداخته و مسائلی چون مصرفگرایی و سرمایهداری را تحلیل میکند.
* ادبیات آیندهگرا و علمی-تخیلی اقلیمی: بسیاری از نویسندگان علمی-تخیلی به بررسی تاثیرات تغییرات اقلیمی در آینده پرداختهاند. آثاری مانند سهگانه مریخی اثر کیم استنلی رابینسون از جمله نمونههای شاخص این ژانر هستند که به موضوعات محیطزیستی پرداختهاند.
ادبیات اقلیمی بهعنوان شاخهای از نقد ادبی و محیطزیستی، به تحلیل و بررسی رابطه میان انسان و محیطزیست میپردازد. این نوع ادبیات به طیف گستردهای از موضوعات مرتبط با طبیعت، اکولوژی و تاثیرات فعالیتهای انسانی بر محیطزیست میپردازد. در زیر، موضوعات اصلی در ادبیات اقلیمی بهطور کامل توضیح داده شدهاند:
* تغییرات اقلیمی
تغییرات اقلیمی یکی از اصلیترین و فوریترین موضوعات در ادبیات اقلیمی است. آثار ادبی که به این موضوع میپردازند، اغلب پیامدهای تغییرات آبوهوایی مانند افزایش دمای زمین، ذوب شدن یخها، بالا آمدن سطح دریاها، خشکسالی و طوفانها را به تصویر میکشند. در این آثار، نویسندگان به تاثیر این تغییرات بر زندگی انسانها، نابودی گونههای حیوانی و زیستبومهای طبیعی و نیز پیامدهای اجتماعی و اقتصادی آن پرداختهاند. آثار علمی-تخیلی در این حوزه نیز آیندهنگرانه بوده و به بررسی جهانی میپردازند که در نتیجه تغییرات اقلیمی به شکل غیرقابل بازگشتی تغییر کرده است.
* تخریب محیطزیست
یکی دیگر از موضوعات مهم در ادبیات اقلیمی، تخریب محیطزیست ناشی از فعالیتهای انسانی است. این آثار به مسائلی مانند جنگلزدایی، تخریب منابع طبیعی، آلودگی هوا و آب، و نابودی گونههای زیستی میپردازند. نویسندگان این حوزه، اغلب به نقد صنایع و سیاستهای نادرست اقتصادی میپردازند که باعث تخریب محیطزیست شدهاند و توجه مخاطبان را به ضرورت حفاظت از منابع طبیعی جلب میکنند. این آثار به ما نشان میدهند که فعالیتهای ناپایدار و غیرمسئولانه ما چه تأثیرات مخربی بر زیستبومها دارند.
* تنوع زیستی و حفاظت از گونهها
ادبیات اقلیمی به مسائل مربوط به تنوع زیستی و حفظ گونههای گیاهی و جانوری توجه زیادی دارد. بسیاری از آثار این حوزه به بررسی نابودی گونههای زیستی و اثرات آن بر اکوسیستمها و جوامع انسانی پرداختهاند. نابودی جنگلها، شکار بیرویه، از بین رفتن زیستگاهها و تغییرات اقلیمی همگی عواملی هستند که در این آثار مطرح میشوند. نویسندگان با اشاره به اهمیت تنوع زیستی، به خوانندگان خود یادآور میشوند که از دست رفتن گونههای زیستی تهدیدی جدی برای تعادل زیستبومها و در نهایت برای بقای انسان است.
* ارتباط انسان با طبیعت
یکی از اساسیترین موضوعات در ادبیات اقلیمی، رابطه بین انسان و طبیعت است. این رابطه در طول تاریخ به شکلهای مختلفی تفسیر شده است؛ از ستایش طبیعت بهعنوان منبع الهام و معنویت گرفته تا استفاده از آن بهعنوان منبعی برای بهرهبرداری. ادبیات اقلیمی به بررسی این رابطه پیچیده پرداخته و اغلب از انسانها میخواهد تا با طبیعت بهطور هماهنگتری زندگی کنند. در بسیاری از آثار این حوزه، طبیعت بهعنوان موجودی زنده و دارای ارزش ذاتی معرفی میشود که انسانها باید از آن محافظت کنند و نه صرفاً بهعنوان منبعی برای استفاده اقتصادی.
* آگاهیبخشی و هشدار نسبت به بحرانهای محیطزیستی
ادبیات اقلیمی معمولاً با هدف آگاهیبخشی و هشدار دادن به مردم در مورد بحرانهای زیستمحیطی نوشته میشود. بسیاری از نویسندگان در این حوزه تلاش میکنند تا خوانندگان را نسبت به وضعیت بحرانی محیطزیست و نیاز به تغییر رفتارها و سیاستهای زیستمحیطی آگاه کنند. این آثار نه تنها جنبه سرگرمی دارند، بلکه بهعنوان ابزاری برای آگاهیبخشی عمومی نسبت به پیامدهای تخریب محیطزیست و ضرورت اقدامات فوری برای حفاظت از آن عمل میکنند.
* استعمار محیطزیستی و عدالت زیستمحیطی
ادبیات اقلیمی به مسئله استعمار محیطزیستی نیز توجه دارد. در این موضوع، نویسندگان به بررسی این نکته میپردازند که چگونه کشورها و جوامع قدرتمند از منابع طبیعی کشورهای ضعیفتر بهرهبرداری کرده و زیستبومهای آنها را تخریب میکنند. این استعمار محیطزیستی نه تنها به نابودی منابع طبیعی منجر میشود، بلکه به نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی نیز دامن میزند. مفهوم عدالت زیستمحیطی نیز در اینجا مطرح میشود که به تساوی دسترسی به منابع طبیعی و حفاظت از آنها برای همه انسانها و نسلهای آینده میپردازد.
* فمینیسم محیطزیستی (اکوفمینیسم)
فمینیسم محیطزیستی یا اکوفمینیسم یکی از موضوعات مهم در ادبیات اقلیمی است که به بررسی پیوند میان مسائل جنسیتی و زیستمحیطی میپردازد. نویسندگان این حوزه معتقدند که ستم بر طبیعت و ستم بر زنان ریشههای مشترکی در ساختارهای پدرسالارانه دارند. آثار اکوفمینیستی بر نقش زنان در حفاظت از محیطزیست و بازسازی ارتباط با طبیعت تاکید دارند و معمولاً به نقد سیستمهای اقتصادی و سیاسی که به تخریب محیطزیست و نابرابریهای جنسیتی دامن میزنند، میپردازند.
* پایداری و مصرفگرایی
پایداری بهعنوان یکی از موضوعات اصلی ادبیات اقلیمی بر اهمیت حفظ منابع طبیعی برای نسلهای آینده تأکید دارد. این آثار اغلب به انتقاد از جامعه مصرفگرای مدرن میپردازند که با مصرف بیش از حد و بهرهبرداری بیرویه از منابع طبیعی، به تخریب محیطزیست منجر شده است. نویسندگان در این حوزه به اهمیت سبک زندگی پایدار و هماهنگ با طبیعت اشاره میکنند و به ضرورت تغییر رویکردهای اقتصادی و اجتماعی برای کاهش مصرفگرایی و حفظ منابع طبیعی توجه میکنند.
* مدرنیسم و تکنولوژی در برابر طبیعت
در برخی از آثار ادبیات اقلیمی، موضوعاتی مانند تکنولوژی، مدرنیسم و پیشرفتهای صنعتی در برابر طبیعت قرار میگیرند. این آثار به تضاد میان زندگی مدرن و نیازهای اکولوژیکی میپردازند و بررسی میکنند که چگونه پیشرفتهای تکنولوژیکی و صنعتی در برخی موارد به تخریب محیطزیست منجر شدهاند. برخی از نویسندگان نیز به دنبال راههایی برای استفاده از تکنولوژی به نفع محیطزیست و حفاظت از آن هستند.
*تجربههای بومی و زیستمحیطی
ادبیات اقلیمی به بررسی دانشها و باورهای بومی درباره محیطزیست و رابطه آنها با طبیعت نیز میپردازد. در بسیاری از جوامع بومی، رابطهای نزدیک و هماهنگ با طبیعت وجود دارد که بر احترام به منابع طبیعی و استفاده پایدار از آنها تاکید میکند. این آثار به تحلیل تأثیرات منفی استعمار و جهانیسازی بر جوامع بومی و زیستبومهای طبیعی پرداخته و از این جوامع بهعنوان نمونههایی از پایداری و حفاظت از محیطزیست یاد میکنند.
این موضوعات اصلی در ادبیات اقلیمی با هدف ایجاد آگاهی و تغییر درک افراد از رابطه میان انسان و محیطزیست نوشته میشوند و به دنبال جلب توجه به بحرانهای زیستمحیطی و ضرورت اقدام فوری برای حفظ زمین و منابع طبیعی هستند.
نمونههای برجستهای از ادبیات اقلیمی وجود دارند که به تحلیل و تصویرسازی رابطه میان انسان و محیطزیست پرداخته و به مشکلات زیستمحیطی واکنش نشان دادهاند. این آثار با داستانپردازی، تحلیلهای فلسفی، و نقدهای اجتماعی، به بحرانهای محیطزیستی توجه میکنند و اغلب خوانندگان را به تأمل درباره نقش انسان در تخریب یا حفاظت از طبیعت دعوت میکنند.
*هنری دیوید ثورو – والدن (Walden, 1854)
والدن یکی از نخستین و برجستهترین آثار ادبیات اقلیمی به شمار میرود. این کتاب ثورو را میتوان نوعی تأمل فلسفی در مورد زندگی ساده و در هماهنگی با طبیعت دانست. ثورو در این اثر تجربیات خود را از زندگی در کنار یک دریاچه و در دل طبیعت به تصویر میکشد و بهطور عمیقی به رابطه انسان و طبیعت میپردازد.
*ریچل کارسون – بهار خاموش (Silent Spring, 1962)
این کتاب از تاثیرگذارترین آثار محیطزیستی جهان است. کارسون در بهار خاموش به اثرات مضر آفتکشها، بهویژه DDT، بر محیطزیست پرداخته و توجه جهانی به تخریب زیستبومها را برانگیخت. این کتاب تاثیر عمدهای بر جنبش محیطزیستی و آگاهی عمومی نسبت به مسائل زیستمحیطی گذاشت.
*مارگارت اتوود – اوریکس و کریک (Oryx and Crake, 2003)
اوریکس و کریک یکی از معروفترین رمانهای مارگارت اتوود است که در ژانر علمی-تخیلی اقلیمی نوشته شده. این رمان به دنیایی آیندهنگرانه میپردازد که در آن تغییرات ژنتیکی و تخریب محیطزیست به فروپاشی جامعه بشری منجر شده است. اتوود در این اثر به خطرات زیستمحیطی و عواقب ناشی از دستکاری طبیعت اشاره میکند.
*کیم استنلی رابینسون – سهگانه مریخ (Mars Trilogy, 1990s)
این مجموعه علمی-تخیلی شامل سه رمان مریخ سرخ، مریخ سبز و مریخ آبی است که به موضوعات زیستمحیطی در سیاره مریخ و نحوه استعمار و تغییر اکولوژیکی آن میپردازد. رابینسون از تغییرات اقلیمی و ارتباط انسان با محیطزیست در این مجموعه بهعنوان تم اصلی استفاده میکند.
*باربارا کینگزالور – پرواز رفتار (Flight Behavior, 2012)
این رمان بهطور مستقیم با تغییرات اقلیمی و تاثیرات آن بر زندگی روستاییان در آمریکا سروکار دارد. کینگزالور با روایتی قدرتمند از زندگی شخصیتی به نام دلا روبیا ترنر، به چالشهای اجتماعی و زیستمحیطی ناشی از تغییرات آبوهوایی میپردازد و بر اهمیت علم و آگاهیبخشی در این زمینه تأکید میکند.
*جان اشتاینبک – خوشههای خشم (The Grapes of Wrath, 1939)
این رمان کلاسیک هرچند بهطور مستقیم درباره محیطزیست نیست، اما تأثیرات زیستمحیطی مانند طوفانهای گرد و خاک و بحرانهای اقلیمی را بهعنوان زمینه اصلی داستانی مطرح میکند که بر مهاجرت و فقر طبقه کارگر آمریکا در دوران رکود بزرگ متمرکز است.
*ایمی لمپریکت – موتور گرسنگی (The Hunger Machine, 2020)
این رمان در سبک دیستوپیایی نوشته شده و آیندهای را به تصویر میکشد که در آن منابع طبیعی کمیاب شدهاند. داستان به نقشهای اجتماعی، جنگ بر سر منابع و تاثیرات ویرانگر تغییرات اقلیمی بر جامعه بشری میپردازد.
*تری تمپست ویلیامز – پناهگاهی در کوهها (Refuge: An Unnatural History of Family and Place, 1991)
این کتاب ویلیامز از ترکیب خاطرات شخصی و مسائل محیطزیستی شکل گرفته است. وی به تاثیرات مخرب سلاحهای هستهای در نزدیکی پناهگاه پرندگان گریت سالت لیک اشاره کرده و اهمیت حفاظت از زیستبومهای طبیعی را برجسته میکند.
این نمونهها تنها بخشی از طیف گستردهای از ادبیات اقلیمی هستند که به بحرانهای زیستمحیطی و رابطه انسان با طبیعت میپردازند و هر یک به نوعی تلاش میکنند خوانندگان را نسبت به این مسائل حساستر و آگاهتر سازند.
احمد شریعتی
در سایت (dibagaran7.ir) می توانید به اخبار بیشتری دست پیدا کنید.
سایت فرهنگ سازان می تواند به شما در دست یابی به مقاله های هنری و فرهنگی کمک کند.