بهرام صادقی در روز ۱۵ دی ماه ۱۳۱۵ در نجف آباد به دنیا آمد. و در ۱۲ آذر ماه ۱۳۶۳ در تهران به دلیل ایست قلبی فوت شد. وی نویسنده معاصر نجف آبادی و نویسنده داستان کوتاه و یکی از چهره های مهم جنگ اصفهان بود. وی با نام مستعار صهبا مقداری که از حروف […]
بهرام صادقی در روز ۱۵ دی ماه ۱۳۱۵ در نجف آباد به دنیا آمد. و در ۱۲ آذر ماه ۱۳۶۳ در تهران به دلیل ایست قلبی فوت شد. وی نویسنده معاصر نجف آبادی و نویسنده داستان کوتاه و یکی از چهره های مهم جنگ اصفهان بود.
وی با نام مستعار صهبا مقداری که از حروف بهم ریخته نام خودش بود. یکی از طنز نویستان و داستان نویسان که صاحب سبک هم می باشد. و بعد از صادق هدایت بزرگترین داستان نویس معاصر شناخته شد.
و سپس به همراه خانواده به اصفهان رفته و در دبیرستان ادب اصفهان تحصیل کرد. در همین دوران با افرادی مانند محمد حقوقی، منوچهر بدیعی، ایرج باقر پور و رامین فرزاد آشنا شد. و به مرور توانست تعدادی از اشعار خودش را در مجلات چاپ کند.
در سال ۱۳۳۴ در رشته پزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد و به ین ترتیب ساکن تهران شد. از همان سال ها ودر سن بیست سالگی هم زمان با تحصیل در رشته پزشکی داستان هایش را در مجلات ادبی نیز چاپ می کرد.
وی خلاقیت و بهره هوشی زیادی داشت. خلاقیت وی به صورت الهام و جرقه ناگهانی بود. در وسط یکی از جنگ های ادبی چندین صفحه خالی بود که در همان چند صفحه داستان کوتاهی به نام صراحت و قاطعیت نوشت. دید طنز آمیزی به همه مسایل اجتماعی داشت.
ایشان زیاد طبابت نکرد و به سپاه دانش ملحق شد و به صورت پراکنده به طبابت می پرداخت. سربازی وی در منطقه ایی از یاسوج بود، برای مردم آن منطقه کارهای زیادی انجام داد، و مردم هم بسیار دوستش داشتند. وی کار های بهداشتی زیادی برای مردم این منطقه انجام داد، مانند سر و سامان دادن وضعیت آب منطقه، ساخت درمانگاه، آموزش های بهداشتی، ساخت سرویس بهداشتی و ….
و در سن بیست و پنج سالگی تنها داستان بلندش را به نام ملکوت را منتشر کرد.در داستان هایش در حد خیلی زیاد شناخت تیپ ها و شخصیت ها و یک دید اجتماعی قوی وجود دارد. داستان های کوتاه سنگر و قمقمه های خالی و یک داستان بلند به نام ملکوت از وی باقی مانده است. کتاب ملکوت وی نشانگر فلسفه زندگی می باشد. برخی منتقدان داستان ملکوت وی را با رمان بوف کور صادق هدایت مقایسه می کنند.
مجموعه داستان سنگر و قمقمه های خالی و داستان بلند ملکوت و چندین داستان پراکنده دیگر کل آثار وی را تشکیل می دهند. همین داستان ها و کتاب هایی که از وی چاپ شد بهاندازه بزرگ بود که وی را یکی زا بزرگترین داستان نویسان معاصر و صاحب سبک می شناسند. خسرو گلسرخی در مورد نوشته های وی می گوید : نوشته های بهارم صادقی کارنامه دو دهه از تاریخ زندگی اجتماعی ما است.
اولین مسابقات داستان نویسی در وبلاگ با نام بهرام صادقی نامگذاری شد. به این دلیل که نسل جدید داستان نویسان بیشتر از هر کسی به طور مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر داستان های بهرام صادقی قرار دارند. سید رضا شکرالهی،محمد حسن شهسواری،حسن محمودی و دامون مقصودی اعضای برگزار کننده این مسابقه بودند.
بهرام صادقی در دهه سی زمانی که دانشجو بود با حضور در میان نویسندگان و چهرههای فرهنگی مجله سخن باعث شد خیلی زود به شهرتبرسد. به گفته محمد حقوقی و اکبر افسری در آنزمان نوشتن در مجله سخن که معتبر هم بود و سرپرستی آنرا پرویز ناتل خانلری به عهدهداشت، امتیاز بزرگی محسوب میشد و به سادگی هم به دستنمیآمد.
بعد از این همکاری مجلههای متعددی به بهرام صادقی پیشنهاد همکاری دادند و ایشان به داستانهای شگفتانگیزی که داشت خیلی زود شناختهشد و به شهرت رسید.
این مطلب در هفته نامه دیباگران شماره هشتاد و هفتم به چاپ رسیده است.