بیاولویتی اروپا در صفحه شطرنج سیاست خارجی ایران به گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا، نوع مواجهه اروپا و به خصوص قدرتهای منطقهای اروپای غربی با ایران در سالهای پس از انقلاب و به طور ویژه در دوره برجام و پس از خروج بیکیفر آمریکا از برجام جزء مهمی از مسائل و موضوعاتی است که بر نوع […]
به گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا، نوع مواجهه اروپا و به خصوص قدرتهای منطقهای اروپای غربی با ایران در سالهای پس از انقلاب و به طور ویژه در دوره برجام و پس از خروج بیکیفر آمریکا از برجام جزء مهمی از مسائل و موضوعاتی است که بر نوع برخورد و مواجهه ایران با اروپا تاثیر گذاشته است.
رهبر معظم انقلاب نیز در سخنان خود در مراسم تنفیذ نهمین رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران با اشاره به این رفتار، کشورهای اروپایی را به اصلاح این روند توصیه نمودند و این رفتار مخرب را عامل اصلی بی اولویتی و بی اهمیتی این کشورها در سیاست خارجی ایران دانستند.
اکنون دولت چهاردهم با معرفی کابینه پیشنهادی خود به مجلس رسما فعالیت خود را آغاز کرده است. سیدعباس عراقچی به عنوان گزینه وزارت امور خارجه از دیپلماتهای با تجربه کشورمان، مسئول اجرای رهنمودها و توصیههای مقام معظم رهبری و رئیس جمهور پس از کسب رای اعتماد از سوی مجلس شورای اسلامی خواهد بود.
تاریخ روابط ایران و اروپا در دو دهه اخیر نشان میدهد قاره سبز کوچکترین تاثیری در احیای برجام و تنش زدایی میان ایران و غرب را نداشته و این مساله باید در تنظیم مجدد روابط ایران و قدرتهای اروپایی مورد توجه قرار بگیرد.
علاوه بر این ساکنان میدان مشق به خوبی بر این مسأله واقف هستند که اروپایی ها باید در خصوص جایگاه واقعیشان در نظام بین الملل آگاه شوند.
ایرنا در این گزارش به بررسی جایگاه اروپا در نظام بین الملل و همچنین رفتارهای مخرب آنها در قبال ایران پرداخته است.
بیجایگاهی اروپا در نظام بین الملل
کشورهای اروپایی و به طور مشخص اروپای غربی گرچه پس از جنگ جهانی دوم نقش آفرینی و قدرت چانه زنی خاصی را که در دوران پیش از
دوجنگ جهانی دارا بودند از دست دادند ولی توامان با سیاست دنبالهروی یا احاله مسئولیت(Band Wagoning) به ایالات متحده آمریکا، سعی بر این داشتند که جایگاه پیشین خود در میدان سیاست بین الملل را حفظ کنند.
کشورهای اروپایی و به طور مشخص اروپای غربی گرچه پس از جنگ جهانی دوم نقش آفرینی و قدرت چانه زنی خاصی را که در دوران پیش از دوجنگ جهانی دارا بودند از دست دادند ولی توامان با سیاست دنباله روی یا احاله مسئولیت(Band
Wagoning) به ایالات متحده آمریکا، سعی بر این داشتند که جایگاه پیشین خود در وسط میدان سیاست بین الملل را حفظ کنند.
مبتنی بر این سیاست آنها در طی هشت دهه طی شده از پایان جنگ جهانی دوم، به جز در موارد انگشت شمار، همواره از تصمیمات و سیاست های ایالات متحده آمریکا به عنوان ابرقدرت غربی در جهان جنگ سرد و هژمون جهانی در دوران پس از جنگ سرد، پیروی کرده و در قالب
سازوکارهایی همچون ناتو در حوزه نظامی و جی ۷ در حوزه اقتصاد و تجارت بین الملل دنباله روی از آمریکا را در پیش گرفتند.
در این میان این کشورها و به خصوص انگلستان و فرانسه، گرچه در دوران پس از جنگ دوم جهانی بر طبق شاخص های قدرت در علم روابط بین الملل، در زمره ابرقدرت های جهانی قرار ندارند ولی با پشتیبانی آمریکا و با اجماعی که در آن دوران در بین فاتحان جنگ شکل گرفت نقش آفرینی
خود در قالب شورای امنیت سازمان ملل و همچنین در قالب رژیم های حقوقی بین المللی حفظ کردند. بعدتر آلمان نیز با نزدیکی به آمریکا توانست به این اتحاد نانوشته بپیوندد.
اساسا در دوران کنونی کمتر نظریه پردازی قائل به سیاست جهانی مستقل برای اروپا فارغ از سازوکارهایی همچون ناتو و جی ۷ و… با تسلط
نسبی آمریکا هست. به همین دلیل نیز برخی از کشورهای اروپایی همچون فرانسه ساز تشکیل ارتش اروپایی و جدایی از ناتو را در سالهای اخیر سرداده که هیچکدام موفق نبوده است.
این سیاست اساس رفتار اروپا در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران را نیز شکل می دهد، طی بیش از ۴ دههای که از پیروزی انقلاب شکوهمند
اسلامی میگذرد، کشورهای اروپایی در قریب به اتفاق حوادث و وقایع ما بین ایران و غرب، نه تنها نقش تسهیلگری و میانجیگری را ایفا نکرده که بعضا در نقش پلیس بد مخرب ترین تاثیرات را نیز در این روند ایجاد کردند.
ردپای رفتار اروپایی در دهه ۶۰، در نقش مخرب آنان در روند مذاکرات مرتبط با پایان جنگ تحمیلی و همچنین ارسال تسلیحات ممنوعه شیمیایی و تسلیحات جنگی به رژیم متجاوز بعث عراق نمایان است.
گرچه در دوران پس از دفاع مقدس ایران با حسن نیت وارد گفتوگوهای انتقادی با اروپا شده و به سمت بهبود روابط با کشورهای اروپایی گام
برداشت ولی رفتار اروپایی بازهم نمود پیدا کرده و با پشت پا زدن به حسن نیت ایران، این بار با توطئه میکونوس و فراخواندن سفرای کشورهای
اروپایی از تهران همراه شد، نتیجه این رفتار نهایتا بازگشت حقارت بار نمایندگان و سفرای این کشورها به ایران و عدم پذیرش سفیر آلمان از سوی جمهوری اسلامی ایران به قصد تنبیه این کشور بود.
جنجال آفرینی اروپایی ها بر سر برنامه صلح آمیز هسته ای ایران و همچنین طرح ادعای واهی ساخت تسلیحات هسته ای در ایران جلوه دیگر رفتار اروپایی در ابتدای دهه ۸۰ بود، در این دوران نیز ایران با حسن نیت وارد مذاکره با تروئیکای اروپایی شده و در نهایت همکاری و همراهی با
آنان به قصد اعتماد سازی، ایران پروتکل الحاقی و تعلیق فعالیت های هسته ای را در سال های ۸۲ و ۸۳ و در اثنای مذاکرات سعد آباد و بروکسل داوطلبانه پذیرفت.
این اعتمادسازی از سوی مقامات کشورمان نیز منجر به اصلاح رفتار اروپایی ها نشد و به اذعان حسن روحانی دبیروقت شورای عالی امنیت ملی و مذاکره کننده ارشد ایران در آن زمان، اروپایی ها قدم مثبتی را اتخاذ نکرده و از حسن نیت ایران سواستفاده کردند.
رفتار تروئیکای اروپایی در آن زمان به قدری غیرسازنده، غیر اخلاقی و مخرب بود که حتی برخی از اعضای تیم مذاکره کننده دولت اصلاحات، پیشنهاد حذف این کشورها را از روند مذاکرات هسته ای دادند.
رفتار اروپایی در دوران پسابرجام
دوران پس از برجام جلوه نمایان تر و در دسترس تری از رفتار اروپایی در قبال ملت و کشور ایران است.
رفتار تروئیکای اروپایی در زمان مذاکرات دولت اصلاحات به قدری غیرسازنده و غیر اخلاقی بود که حتی برخی از اعضای تیم
مذاکره کننده دولت اصلاحات، پیشنهاد حذف این کشورها که نقش مهمی نیز در ساختار نظام بین الملل و روند جهانی قدرت ندارند را از روند مذاکرات هسته ای دادند
تروئیکای اروپایی به همراه اتحادیه اروپا نه تنها تلاش خاصی را در جهت جلوگیری از خروج غیرقانونی و بی کیفر آمریکا مبذول نداشتند، که در دوران پس از خروج آمریکا از برجام، با سازوکار مضحک اینستکس ماهها ایران را معطل استیفای حقوق قانونی خود در برجام کردند.
سازوکار اینستکس نه تنها کوچکترین گشایشی را در مسیرتحریم ها حداکثری علیه ملت ایران به ارمغان نیاورد که حتی کشورهای اروپایی در عمل بیشترین همراهی را با تحریم های ثانویه ایالات متحده آمریکا در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ و جو بایدن داشتند.
دولت های اروپایی در این دوران در حالی که به ضعف خود در برابر قدرت ایران آگاهی داشتند، از هیچ اقدام خصمانه ای در برابر کشورمان دریغ
نکردند، انگلیس در راستای همراهی خود با سیاست های آمریکا در قبال ایران و محور مقاومت، نفت کش آدریان دریا را در سال ۹۸ توقیف کرد و بلافاصله نتیجه این رفتار را در مقابله به مثل ایران و توقیف نفت کشی که در حال آلوده سازی آبهای خلیج فارس بود مشاهده کرد.
فرانسه و شرکت های فرانسوی حاضر در میادین نفتی و گازی ایران نیز در تبعیت از تحریم های آمریکا با بدعهدی تمام و با شانه خالی کردن از تعهدات خود، بلافاصله وظایف و تکالیف خود در قرارداد با وزارت نفت ایران را ترک کردند.
آلمان نیز در به همین منوال در تبعیت و دنباله روی از آمریکا، از کوچکترین فشار به کشورمان حتی در مسئله تحریم های دارویی دریغ نورزید.
اروپایی ها، بدون هیچ ابایی از ادامه رفتار غیرسازنده و مخرب خود حتی در زمانی که کشورمان با تصمیم مجلس شورای اسلامی و تصویب قانون
اقدام راهبردی، به دنبال استیفای حقوق قانونی خود از برجام و کاهش تعهدات مبتنی بر برجام بود، با دخالت و اعمال نفوذ در شورای حکام
آژانس بین المللی انرژی اتمی مبادرت به صدور قطعنامه بر علیه کشورمان کرده و در طی بیش از ۶ سال گذشته نه تنها گام مثبتی را در جهت احیا برجام برنداشتند که با سیاسی کاری در روند روابط ایران و آژانس در این مسیر سنگ اندازی کردند.
رفتار اروپایی و اتهام زنی به ایران در موضوع حقوق بشر
اروپا و بالاخص استعمارگران تاریخی در اروپای غربی در حالی در سالهای گذشته کشورمان را آماج اتهامات واهی در موضوع حقوق بشر قرار داده اند، که کارنامه سیاه و مردودی آنان به خصوص در تحولات پس از جنگ ظالمانه رژیم صهیونیستی برعلیه مردم غزه بر جهانیان آشکار تر شده است.
این کشورها که به کرات ایران را به بهانه حمایت از مظلومان و حمایت از محور مقاومت، آماج تهمت های خود قرار می دهند در بی آبرویی تمام در
حمایت از رژیم کودک کش صهیونیستی حتی کمک های خود به آنروا (آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی) را نیز در اوج حملات وحشیانه به نوار غزه قطع کردند.
آنان در حالی که صدور قطعنامه و حتی بیانیه غیر الزام آور در شورای امنیت سازمان ملل، برعلیه تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی برعلیه ساختمان
کنسولی سفارت ایران در دمشق ممانعت کردند، در برابر پاسخ قانونی و حق مقابله به مثل ایران در عملیات وعده صادق موضع گرفته و حق ایران را محکوم کردند.
اروپایی ها همچنین در اغتشاشات ۱۴۰۱، نه تنها از هیچ اقدام خصمانه ای برعلیه ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی دریغ نکردند که با دخالت در امور داخلی ایران ابتدایی ترین اصول سیاست خارجی و دیپلماسی را هم نقض نمودند.
این رفتار در حالی است که انگلستان، آلمان و فرانسه به عنوان یکی از بزرگترین ناقضان حقوق بشر، سابقه رفتار وحشیانه خود در برابر
شهروندان و اتباعشان را فراموش کرده و از پاسخگویی در برابر جنایت پلیس فرانسه در قبال ناهل مرزوق و پلیس آلمان در موضوع قتل مروه شربینی و سلب آزادی های مدنی شهروندانشان طفره می روند.
اروپا حتی در زمان همه گیری کووید ۱۹ در جهان و در ایران، رفتار غیراخلاقی و ناجوانمردانه خود در قبال ملت ایران را کنار نگذاشته و کوچکترین
همکاری و همراهی را با کشورمان در جهت کاهش فشار تحریم ها و فراهم سازی زمینه انتقال پول برای واردات دارو، واکسن و تجهیزات پزشکی در کوران کرونا را نداشتند.
دوران استعمارگری به پایان رسیده
اروپایی ها با تلقی عصر استعمارگری در حالی که در دوره معاصر نه تنها جز ابرقدرت ها(Super power) که حتی در زمره قدرت های بزرگ (Great
power) نیز به شمار نمی روند، سعی در تحمیل اراده خود بر دیگر ملت ها و کشورها دارند. تلقی اشتباه آنان در خصوص ایران نیز ناشی از همین نگاه، رویکرد و رفتار است.
اروپا به این واقعیت آگاه است که ایران نه تنها با سابقه تمدن و حکمرانی چندین هزار ساله، بیش از هرکشوری در کل مغرب زمین، استوار مانده که در دوران مدرن و در عصر قدرت و اقتدار اروپایی نیز هیچگاه مستعمره این قدرت ها نبود.
اروپایی ها و به خصوص سه کشور یاد شده باید این نکته را به خوبی درک کنند که عدم اصلاح رفتار، میتواند ایران را به بی اهمیتی در قبال مواضع و رویکردهای اروپایی ترغیب کرده و به طور کامل آنها را از اولویتهای جمهوری اسلامی ایران خارج کند.
تهیه شده از سایت ایرنا
در سایت (dibagaran7.ir) می توانید به اخبار بیشتری دست پیدا کنید.
سایت فرهنگ سازان می تواند به شما در دست یابی به مقاله های هنری و فرهنگی کمک کند.