به بهانه حضور هنرمندان عرصه موسیقی نجف آباد در کنسرت گروه ساربانگ،خواستار گفتگویی با آرش مشتاقی ( روزمه ایشان در پاین همین گفتگو امده است) شدیم. که با وجود مشغله فراوان با روی باز پذیرفتند. وی مؤسس و سرپرست گروه موسیقی ساربانگ می باشد. ۱- با سلام.می دانیم که سخت مشغول تمرین و کارهای تور […]
به بهانه حضور هنرمندان عرصه موسیقی نجف آباد در کنسرت گروه ساربانگ،خواستار گفتگویی با آرش مشتاقی ( روزمه ایشان در پاین همین گفتگو امده است) شدیم. که با وجود مشغله فراوان با روی باز پذیرفتند. وی مؤسس و سرپرست گروه موسیقی ساربانگ می باشد.
سلام به شما و همکاران عزیزتان قصد داشتم. در پایان سال ۹۷ و آغاز سال ۹۸ تور کنسرتی را برگزار نمایم. و این کنسرت درشهر نجف آباد واقع سرآغاز این تور است. قطعات این کنسرت شامل گزیده ای است. از قطعات من در ده سال گذشته ترکیب ارکستر از سازهای ایرانی شامل : تار،سنتور، عود،کمانچه،کمانچه آلتو و سازهای کوبه ای است. که به همراه آواز سعید صفری اجرا می گردد.
۲- درمورد فضای کلی این اجراو قطعات آن توضیح بیشتری می دهید؟
البته معمولا دوست ندارم پیش از اجرای کنسرت توضیحی در مورد آهنگ ها بدهم و بیشتردوست دارم. که شنونده بدون پیش فرض و ذهنیت خاص به شنیدن کنسرت بیاید. و در قضاوت آزاد باشد. تنها می توانم به صورت کلی عرض کنم که سعی شده است. که فضایی متفاوت از موسیقی سنتی ایرانی ارایه شود و به نوعی تکرار مکررات نباشد.
به هرحال با فضای شهر نجف آباد (حضور هنرمندان عرصه موسیقی نجف آباد) بیگانه نبودم. این شهر همیشه فضای بسیار خوبی برای موسیقی ایرانی داشته و دارد. و ما در عرصه موسیقی همواره هنرمندان خوبی از این شهردیده ایم. همچنین مردم این شهر ثابت کرده اند که درحوزه های مختلف هنری، از جمله موسیقی، دارای درک و فهم خوبی هستند.
من این بستر را برای اجرای موسیقی ایرانی بسیار مناسب می بینم. خوشبختانه در کنار این بستر مردمی، عوامل اجرایی خوب و دلسوزی اکنون در شهر نجف آباد هستند. که با تمام توان برای موسیقی این شهر تلاش می کنند. و تلاش این عزیزان واقعا قابل تقدیر است. از جمله آقای شریعتی، مدیر موسسه فرهنگی هنری فرهنگ سازان معاصر و آقای میرعباسی که جا دارد همین جا از زحمات این دوستان عزیز سپاسگزاری کنم.
ایشان را چند سالی است می شناسم. در زمینه اجرای صحنه ای اولین همکاری است ولی در حوزه ضبط اثر همکاری قبلی داشته ایم. برای نمونه هم اکنون با ایشان مشغول ضبط یک اثر ملی با ارکسترسمفونیک در صدا و سیما هستیم.
از نظ رمن خواننده توانمندی است. در این چندسال تلاش وی را از نزدیک شاهد بودم و می دیدم که دایم درحال تمرین و پیشرفت است. در مجموع خوانندگی ایشان را پسندیدم و به گمانم برای این کنسرت مناسب و از عهده اجرای قطعات به خوبی برآمده است.
البته باز هم دوست دارم قضاوت را به عهده شنوندگان اثر بگذارم. ولی شاید علت آن این باشد که دونوازی تار خود یک مقوله خاص و کمیاب است. (البته متآسفانه). این آلبوم درحقیقت تنظیم آثار استاد وزیری برای دونوازی تار است. کتاب این مجموعه را به همراه آلبوم چاپ کردم تا منبعی باشد. برای نوازندگان تار که در این حوزه دونوازی تار مایل به کارهستند. در واقع در انتشار کتاب دخترک ژولیده بیشتر هدف آموزشی را دنبال می کردم.
۶- ظاهرا این کتاب تنها کتاب حاضر در حوزه دونوازی تار است؟
تا جایی که من تحقیق کرده ام، بله. نمونه دیگری ندیدم.
بیایید به تعریف آموزش فکر کنیم. درهرحوزه، نه فقط موسیقی، مثلا شما به کارگاه نجاری می روید. و آموزش نجاری می بینید. به چه هدفی؟ که زمانی حداقل یک میز ساده بسازید. نه اینکه فقط چندسال به کلاس بروید و بیایید! این همان حلقه گمشده است. متآسفانه آموزش موسیقی ما امروزه تا حدود زیادی «آموزش برای آموزش» شده است نه «آموزش برای اجرا».
برای نمونه هنرجویی که سال ها مشق ساز می کند. و دوره های عالی و حتی ردیف را هم می گذراند. ولی یک جواب آواز ساده را نمی تواند بدهد یا در یک ارکستر ساده نمی تواند ساز بزند. قطعا بخشی از این ناتوانی به کم کاری خود هنرجو برمی گردد. اما سؤال اساسی من از خودم همیشه این بوده است. که آیا من در کلاس خود بستری فراهم کرده ام. تا این هنرجو در این مسیر گام بردارد؟
در ادامه همان مثال همه نجار درجه یک نمی شوند، اما آیا من معلم باید همه چیز را به استعداد ذاتی واگذار کنم؟ قطعا نه. کما اینکه برنامه ریزی درسی درهیچ نظام آموزشی برمبنای نوابغ انجام نمی گیرد. من دوره ای را برگزارکردم با عنوان « کارگاه ارکستر نوازی». شرکت کنندگان همگی چندین سال ساز زده بودند. ولی جلسه اول انگار که تا به حال اصلا موسیقی کار نکرده اند! حتی بلد نبودند چگونه برای تمرین ارکستر بنشینند! خوب از کجا باید می دانستند؟ باید آموزش می دیدند. درآن کارگاه پیشرفت نفرات فوق العاده بود. یعنی کافی بود چگونگی کارفقط به ایشان گفته می شد،به سرعت دریافت میکردند و انجام می دادند.
حلقه گمشده یعنی این که کلاس های موسیقی ما فقط به درس معمول هفتگی ختم می شود. این لازم است ولی کافی نیست.حلقه گمشده یعنی این که من معلم گمان کنم که فلان مطلب را خود هنرجو باید بداند. و اگر نمی داند دیگر نخواهد دانست. حلقه گمشده در واقع انقطاع مسیر آموزش به اجراست.
قطعا خیر. چون افراد متفاوت هستند و قابل پیش بینی قطعی هم نیست. که چه کسی در چه حدی از توانمندی خواهد ایستاد. (حداقل در کوتاه مدت) اما بسترباید فراهم باشد. تا افراد مستعد امکان رشد داشته باشند.
متولد سال۱۳۵۶؛ فعالیتهای خود را در زمینه موسیقی با فراگرفتن ساز تار و سه تار در نزد اساتیدی همانند شهریار فریوسفی، مجتبی میرزاده، عطا جنگوک و ارشد تهماسبی از سال ۱۳۶۷ شروع نموده است. در طول این سالها هم چنین در نزد استاد علیرضا مشایخی مبانی اولیه در حوزه آهنگسازی را آموخته و از محضر دکتر محمد رضا آزادهفر در حوزه موسیقی ملل، ریتم در موسیقی و آهنگسازی کاربردی استفاده نموده است. از سال ۱۳۷۲ ضمن شروع به تدریس موسیقی اولین اجرای صحنهای خود را نیز برگزار کرده است.
به برخی از فعالیتهایی آقای آرش مشتاقی که در طول سه دهه اخیر انجام دادهاند عبارتند از:
حمیدرضا آزاده فر در پانزدهم اسفند ماه ۱۳۵۲ در اصفهان و در خانوادهای هنری متولد شد.
فعالیت موسیقی خود را در سال ۱۳۶۲ با ساز تمبک نزد استادان:مرتضی قاسمی، جمشید محبی و زنده یاد ناصر فرهنگ فر آغاز نمود.
در سال ۶۹ با انتخاب ساز کمانچه نزد استادان: زندهیاد کامران داروغه، محمد مقدسی، مهدی علومی و اردشیر کامکار به هنرستان موسیقی اصفهان راه یافت.
اولین کنسرت برون مرزی خود را در سال ۱۳۷۰ در فستیوال هنر ایران(دوسلدورف آلمان) به عنوان نوازندهی تمبک در گروه موسیقی جوانان اجرا نمود. در نهمین جشنوارهی موسیقی فجر(سال ۷۲) موفق به دریافت لوح تقدیر گردید. در سال ۷۳ در بدو تاسیس گروه موسیقی شور انگیز به عنوان نوازندهی کمانچه، آهنگساز و تنظیم کننده به فعالیت موسیقی خود ادامه داد و کنسرتهای متعددی را در داخل و خارج از کشور با این گروه اجرا نمود. وی در سال۱۳۸۰ آموزشگاه آزاد موسیقی درویش خان را تاسیس کرد.
میثاق مهرپور متولد١٣۶٣ اهواز نوازندگی خود را با ساز تنبک نزد پدر و بعد از آن نوازندگی ساز تار را نزد استادان شهرام شاه ولایتی، مهرداد یزدانی و شهرام میرجلالی آموخت و سپس نوازندگی ساز عود را به عنوان ساز تخصصی آغاز نمود.
همکاری با گروه شیدا به سرپرستی استاد محمدرضا لطفی، گروه سیه چشم به خوانندگی علی رستمیان و سرپرستی حمید تفضلی، حضور در فستیوال هفت پرواز، هفت نفس عمیق چایکوفسکی در شهر سنپترزبورگ و مسکو، فستیوال راه ابریشم کره جنوبی در اصفهان، فستیوال بهار در شهر فرایبورگ آلمان، فستیوال ملی هنر بخارست در رومانی از جمله فعالیتهای هنری این هنرمند بوده است.
سعید صفری به واسطه صدا رسا و پرتوانش از نوجوانی شروع به یادگیری ردیفها و دستگاههای ایرانی در نزد اساتیدی هم چون علی جهاندار، دکتر احسان رئیسی، رضا شریعت، وحید تاج، احسان ابراهیمی کرده است. در طول سالیان اخیر ایشان کنسرتهای مختلفی را در شهرهای مختلف اجرا نمودهاند که از آن جمله میتوان به
اشاره نمود. سعید صفری هم چنین در چند سال اخیر در زمینه تدریس آواز و صدا سازی در آموزشگاههای ساربانگ و آهنگ در اصفهان و آموزشگاه ارغوان در نجف آباد فعالیت مینماید.
فعالیتهای هنری خود را از سال ۱۳۷۹ با فراگیری ساز سه تار شروع نمود و درادامه با حضور در محضر استاد بیژن کامکار به صورت تخصصی در زمینه نوازندگی دف به فراگیری پرداخت.
ایشان با گروههای مختلفی موسیقی تا کنون همکاری کرده است که میتوان از آن جمله:
محمد جمشیدی از سال ۱۳۷۶ به صورت جدی فعالیت موسیقی خود را آغاز نمود. ساز تخصصی محمد جمشیدی تنبک است که از محضر اساتیدی چون استاد بهمن رجبی و استاد کامبیز گنجهای بهرهمند گردید.
شروع فعالیت موسیقی از سال١٣٨۵، اساتید: مسعود رضایی نژاد، سیامک آقایی و اردوان کامکار، گذراندن دوره مبانی موسیقی، سلفژ، هارمونی و مبانی آهنگسازی نزد آقای سعید هنرمند، سرپرستی و آهنگسازی گروه موسیقی سروا، برگزاری کنسرت در شهرهای مختلف، نوازندگی در گروهای دلشدگان، هور، هونیواک، کهن
این مصاحبه در هفته نامه دیباگران شماره هفدهم با عنوان حضور هنرمندان عرصه موسیقی نجف آباد به چاپ رسیده است.