پایگاه خبری تحلیلی دیباگران
دوشنبه, ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ / ۰۷:۱۵:۳۵
  • هفته نامه چاپی
  • اخبار نجف آباد
  • نجف آباد شهر من
  • برگزیده ها
  • اخبار کوتاه
  • اینجا همه چی درهمه
  • هنر و هنرمند
  • تازه ترین های جهان
دوشنبه, ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ /
2023 / 02 / 06 ( 2023 / Monday / February )
  • هفته نامه چاپی
  • اخبار نجف آباد
  • نجف آباد شهر من
  • برگزیده ها
  • اخبار کوتاه
  • اینجا همه چی درهمه
  • هنر و هنرمند
  • تازه ترین های جهان
This search form (with id 1) does not exist!
پایگاه خبری تحلیلی دیباگران
  • هفته نامه چاپی
  • اخبار نجف آباد
  • نجف آباد شهر من
  • برگزیده ها
  • اخبار کوتاه
  • اینجا همه چی درهمه
  • هنر و هنرمند
  • تازه ترین های جهان
  • پ
کد خبر: 5552
داستان کوتاه
تاریخ: ۲۲ فروردین ۱۴۰۱ - ۸:۵۹
نویسنده خبر: هفته نامه دیباگران
58 بازدید
۰
0
1

داستان ضرب المثل ها (قسمت دوم)

داستان کوتاه ضرب المثل   روزی روزگاری دوستان ملانصرالدین نزد اوآمدند و گفتند:” ای ملا حاکم شهر عوض شده و حاکم جدید آمده است باید هر چه زودتر هدیه ای تهیه کنی و نزد حاکم جدید بروی.” ملا گفت:” این وسط به من چه می رسد؟” یکی گفت:” تو ریش سفید و بزرگ ما هستی […]

داستان ضرب المثل ها (قسمت دوم)
بزرگنمایی تصویر


داستان کوتاه ضرب المثل

 

روزی روزگاری دوستان ملانصرالدین نزد اوآمدند و گفتند:” ای ملا حاکم شهر عوض شده و حاکم جدید آمده است باید هر چه زودتر هدیه ای تهیه کنی و نزد حاکم جدید بروی.”

ملا گفت:” این وسط به من چه می رسد؟”

یکی گفت:” تو ریش سفید و بزرگ ما هستی . هدیه را ما تهیه می کنیم  یک مرغ چاق و گنده می‌پزیم. تو آن را نزد حاکم ببر.”

ملا گفت:”پس دو تا بپزید. یکی هم برای زن و بچه ی من. آخر من فردا باید ریش گرو بگذارم.”

ملا گفت:”پس دو تا بپزید. یکی هم برای زن و بچه ی من. آخر من فردا باید ریش گرو بگذارم.”

آن ها قبول کردند. فردای آن روز با دو مرغ بریان نزد ملا آمدند. ملا یکی را در خانه گذاشت و مرغ دیگر را در ظرفی گذاشت و به راه افتاد. در راه ملا هوس کرد و یکی از پاهای مرغ را خورد. وقتی نزد حاکم رسید مرغ را به حاکم هدیه داد و گفت :” زن من آشپز خوبی است و این مرغ را برای شما هدیه فرستاده است.”

حاکم مرغ را نگاه کرد و دید که یک پا دارد. گفت:” حتما زن شما می خواسته از دست پخت خود مطمئن شود و یک پای مرغ را خورده است.”

ملا از پنجره نگاهی به غازهای حاکم کرد که همگی روی یک پا ایستاده بودند و گفت:” نه قربان همه ی مرغ ها یک پا دارند. مرغان شما هم یک پا دارند. خودتان بیایید و ببینید.”.

داستان ضرب المثل ها (قسمت دوم)

حاکم کنار پنجره آمد. در همین موقع یکی از نوکران حاکم با چوبی به دنبال غازها دوید وغازها همگی روی دوپا می دویدند.

حاکم خندید و گفت:” اما این غازها همگی دوپا دارند!”

ملا فکری کرد و گفت:” اولا اگر با این چوب به دنبال شما هم می دویدند شما هم دو پای دیگر قرض می گرفتید و می دویدید. دوما من این مرغ را زمانی گرفتم که در آرامش روی یک پا ایستاده بود.”.

ضرب المثل: مرغ یک پا دارد.

موارد استفاده ضرب المثل: برای افرادی به کار می رود که با لجبازی و سماجت روی حرف خود ایستاده و نظر شان را تغییر نمی دهند.

داستان ضرب المثل ها (قسمت دوم)

مریم بدیهی

دیگر داستان‌های کوتاه را بخوانید 

از موسسه فرهنگی هنری فرهنگ سازان معاصر دیدن کنید

پایگاه خبری تحلیلی دیباگران

برچسب های :
​
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط پایگاه خبری تحلیلی دیباگران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما
    لغو پاسخ

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    نظرتان را بیان کنید

    خبرهای داستان کوتاه
    • پربازدیدترین ها
    • آخرین خبرها
    • خبرهای مرتبط
    پرواز لیلا
    داستان ضرب المثل ها (قسمت سوم)
    داستان ضرب المثل ها (قسمت اول)
    داستان ضرب المثل ها (قسمت دوم)
    داستان ضرب المثل ها (قسمت سوم)
    داستان ضرب المثل ها (قسمت دوم)
    داستان ضرب المثل ها (قسمت اول)
    پرواز لیلا
    داستان ضرب المثل ها (قسمت اول)
    پرواز لیلا
    داستان ضرب المثل ها (قسمت سوم)
    پایگاه خبری تحلیلی دیباگران
    • خانه
    • هفته نامه چاپی
    • هفته نامه الکترونیکی
    • مصاحبه
    • نجف آباد شهر من
    • اینجا همه چی درهمه

    کلیه حقوق مادی و معنوی سایت برای ( هفته نامه دیباگران ) محفوظ می باشد. هرگونه کپی برداری از مطالب تنها با درج لینک فعال به مطلب مجاز می باشد


    طراحی و توسعه : کاشمروب . IR