روز جوان و نسلی که باید دیده شوند دوم اسفند سالروز میلاد حضرت علی اکبر(ع) در تاریخ کشورمان به عنوان روز جوان نامگذاری شده، روز فرزندان این سرزمین که تاکنون توانسته اند در تمام عرصه ها درخشیده و افتخار آفرینی ها را نصیب این مرز و بوم کنند. همان جوانانی که امروز بیش از هر […]
دوم اسفند سالروز میلاد حضرت علی اکبر(ع) در تاریخ کشورمان به عنوان روز جوان نامگذاری شده، روز فرزندان این سرزمین که تاکنون توانسته اند در تمام عرصه ها درخشیده و افتخار آفرینی ها را نصیب این مرز و بوم کنند. همان جوانانی که امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز به دیده شدن دارند و در این صورت است که شاهد شکفته شدن استعدادهایی خواهیم بود که دستاوردهایشان می تواند کشور را در بسیاری از حوزه ها بی نیاز از دیگر کشورها کند.
با بها دادن به جوانان می توان به قله های مرتفع دست نیافتنی رسید. بایستی به جوان کمک کرد تا به اهدافش دست یابد نه اینکه با گفتن کلمه بی تجربه و کارنابلد او را به دامن یاس و نا امیدی سپرد.
جوان را باید درک کرد، باید فهمید، باید شناخت و باید زیر پای او پله ای شد تا بالا رود. بالا رفتن او ارتقا همه جامعه است رشد و بالندگی کشور را در پی دارد و در آخر مایه افتخار و سربلندی همه خواهد شد.
کشور ما جوانان بی نظیری دارد جوانانی که لیاقت و شایستگی خود را در هشت سال دفاع مقدس به رخ همه کشیدند. جوانی که تمام امکانات خود را در خارج از کشور رها کرد و برای دفاع از ناموس و کشورش به جنگ رفت. جوانان امروزی فرزندان همان دیروزی ها هستند پس می توان روی آن ها نیز حساب کرد همانگونه که بارها توانایی های خود را نشان داده اند.
بایستی از پیامبر اسلام درس گرفت که جوان ۱۹ ساله ای را رهبر سپاه خود کرده و به جنگ با کفار می فرستد. این به این معنی است که جوان با رهنمودهای بزرگان می تواند سنگ را آب کند فقط باید قدر او را دانست. امروز روز جوان، فردا روز جوان و هر روز دیگری روز جوان. اعلام یک روز به عنوان روز جوان فقط گریزی است برای خالی نبودن عریضه طولانی عنوان روزها.
وگرنه چه روزی را به یاد داری که روز جوان نباشد. کدام سازمان و نهاد و وزارتخانه ای را سراغ داری که با جوان سروکار نداشته باشد. از سیاست و اقتصاد گرفته تا فرهنگ و اجتماع، همه چیز در این کشور آکنده از جوانان است.
در سرزمین جوانی، جوانی کردن و جوان ماندن سخت است وگرنه هرکسی پس از نوجوانی، لاجرم جوانی است برنا، مسئله این است جوانی کردن. جوانی کردن واژه ای است لیز، مثل صابون آب خورده، به دست نیامده از دست می رود. تیز است مثل تیغ و در کشور ما خیلی صفات دیگر دارد که هر کدام را می توان در کنار هم قرار داد و نتیجه گرفت.
جوانی کردن پدیده ای است عجیب، پیچیده و تا حدودی ناممکن. بسیاری از والدین، مسئولان و صاحب نظران جوانی را می پسندند که جوانی نکند. مثل مردان و زنان سالخورده و میانسال سنگین رفتار کند عجله نکند. همه پیش فرض ها و اما و اگرها را در رفتارهایش لحاظ کند.
این نگرش محافظه کارانه به جوانی از آنجا ناشی می شود که مردان جاافتاده و زنان جهان دیده، حال و حوصله دردسرهای جوانی کردن جوانان را ندارند، دل و دماغ سرعت و عجله جوانان را ندارند.
می خواهند آنها را به ثبات و رنگ و بوی خودشان در آورند. پیراهن پاره نکرده، مثل آدم های هزار تا پیراهن پاره کرده زندگی کنند تا هم خیال خودشان از آینده جوانشان راحت شود و هم به وجود چنین جوانان سنگین و جاافتاده ای افتخار کنند. مسئله امروز جوانان، جوان نیست، بلکه مسئله همان، جوانی کردن است. اگر این روز جوان با عنوان روز جوانی کردن نامگذاری می شد، ماجرا کلی از این رو به آن رو می شد.
زیرورو می شد و به هم می ریخت، جوانی کردن اولین و مهم ترین عامل جوان بودن است. داشتن سن جوانی که متر و معیار مهمی نیست. بیایید به واسطه روز جوان بار دیگر به این موضوع حیاتی نگاه کنیم که به عنوان جوان ترین جامعه جهان چقدر فرصت و امکان جوانی کردن در شهر و روستا پدید آورده ایم. چقدر روزنه و پنجره برای دیدن. چقدر راه و هدف برای رفتن و رسیدن و چقدر انگیزه و امکان برای ماندن و جوانی کردن به وجود آورده ایم.
به خیابان ها و کوچه ها، به معابر و چهارراه ها، به استادیوم ها و سکوها به لا به لای این جمعیت پیاده روها نگاه کنیم و فراموش نکنیم زندگی آن جوانی که امروز در تنگناهای آگاهانه و ناخودآگاه رنگ عصیان و یا هاشور بی خیالی می خورد، آینده سرزمینی است که دوستش داریم
سمیه شریعتی
متن خبر را در هفته نامه دیباگران به صورت چاپ شده مشاهده کنید.
از سایت موسسه فرهنگی هنری فرهنگ سازان معاصر دیدن کنید.
از سایت پایگاه خبری تحلیلی دیباگران دیدن فرمایید.