دوشنبه, ۲۳ مهر ۱۴۰۳ / ۱۴:۲۸:۲۱
ضرب المثل های نجف آباد
تاریخ: ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۷:۵۷

ضرب المثل نجف آبادی

ضرب المثل نجف آبادی ضرب المثل های نجف آبادی یا زبان‌زد گونه ایی از سخن است که در پیشینه آن یک داستان پند آموز پنهان می باشد. بسیاری از این داستان ها از بین رفته اند اما همواره در زبان به کار می رود.بعضی از این ضرب المثل ها به مکان یا زمان خاصر وابسته […]

ضرب المثل نجف آبادی
بزرگنمایی تصویر


ضرب المثل نجف آبادی

ضرب المثل های نجف آبادی یا زبان‌زد گونه ایی از سخن است که در پیشینه آن یک داستان پند آموز پنهان می باشد. بسیاری از این داستان ها از بین رفته اند اما همواره در زبان به کار می رود.
بعضی از این ضرب المثل ها به مکان یا زمان خاصر وابسته است و بعضی در شهرهای بخصوص شنیده می شود. اکثر ضرب المثل ها ریشه در فرهنگ یک شهر دارد.

در مقاله  در ضرب المثل های نجف آبادی ، انواع آن، تاریخچه و … آن توضیحاتی داده شده است. در این متن شما ضرب المثل های نجف آبادی را خواهید دید که با کلیک بر روی هر کدام می توانید پیشینه و معنا و همچنین کاربرد آن را بخوانید.

ضرب المثل نجف آبادی

ضرب المثل های نجف آبادی

  • دنیا از گفته خراب می شود نه از کرده
  • هندوانه ای که چله بخوری ، تابستان نتیجه می دهد
  • شغال یا می دود یا عو می کشد
  • کاری که رسید به درمالی ، باید گذاشت و ورمالید
  • دیگی که برای من نجوشد ، می خوام سر سگ توش بجوشد
  • ما کی هستیم که غول کور رعیتمان است
  • کسی زنش بمیرد که خواهر زن نداشته باشد
  • چرا بلبل از غصه نمی میره که کلاغ سیاه جاش رو بگیرد
  • مردی که رسید به شصت سال باید بقچه حمامش را بست ، دختری که رسید به بیست باید به حالش گریست
  • هر چه اداست مال آدم گداست
  • خر ما از کره گی دم نداشت
  • بنا که خشت خواست باید داد دستش
  • دختر همسایه هر چی چل تر ( دیوانه تر ) برای ما بهتر
  • عروس مردنی گردن خارسو را می گیرد
  • آرد گندم همه جا ، گندم جا تا جا
  • اگر این کری مال این خر است ، خاکش به سر است
  • از سر راه بروی کلاه پاره میشه ، از پا راه بروی گیوه
ضرب المثل نجف آبادی

ضرب المثل های نجف آبادی

  • سنگ مفت ، کلاغ مفت
  • به گدا چیزی نمی دهند ، لپش را که پاره نمی کنند
  • چاه باید از خودش بوم داشته باشد
  • باران بیاد ، وای به کلوخ ، برف بیاد وای به کلوخ
  • مقنی همیشه ته چاه است
  • گرسنگی نخوردی که پدر جد عاشقی است
  • بار سبک ، از بهشت آمده است
  • پول بده همسایه بخر
  • جواب سلام ، علیک است
  • جا تره و بچه نیست
  • تره به تخمش میره ، حسنی به باباش
  • چاقو ، دسته خودش رو نمی بره
  • حرف ، حرف را می آورد
  • دست شکسته ، وبال گردن است
  • خدا خر رو شناخت ، شاخش نداد
  • سگ نگاه به دمش می کند و استخوان می جود
  • صد خیال به دل مهمان است که یکی اش به دل صاحب خانه نیست
  • مهمان از مهمان بدش می آید صاحب خانه از هر دوش
  • مهمان خره صاحب خانه است
  • یک سال بخور نان و تره ، صد سال بخور نان و کره
  • آسیاب است و پسا
  • یک سوزن به خودت بزن یک جوال دوز به مردم
  • تاپا رو دم سگ نگذاری ، واق واق نمی کنه
  • تنبل نرو به سایه ، سایه خودش می آد
  • اول چاه رو بکن بعد منا رو بدزد
  • خر از پیغام آب نمی خوره
  • خر وامونده معطل حوش است
  • امان از خونی که یک شب از روش بگذره
  • قبرستون رو شادونه نکاشتن
ضرب المثل نجف آبادی

هفته نامه دیباگران

برچسب های :
​

نظرات و تجربیات شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرتان را بیان کنید

خبرهای ضرب المثل های نجف آباد
ضرب المثل نجف آبادی
ضرب المثل نجف آبادی