فرزندانم خود را باور داشته باشند : برای این که شبیه دیگران باشیم سه چهارم وجود خود را فدا می کنیم. همه ما انسانها میگویند که فرزندانم خود را باور داشته باشند. که دنیای درون ما بسیار متفاوت تر از دنیای بیرون ما است. در عمق وجود ما و در آن جا که ما با […]
همه ما انسانها میگویند که فرزندانم خود را باور داشته باشند. که دنیای درون ما بسیار متفاوت تر از دنیای بیرون ما است. در عمق وجود ما و در آن جا که ما با خودمان خلوت میکنیم، عالم بینظیری است. آن دنیای درون که از احساسات و عواطف ما تشکیل شده است. در افراد مختلف، متفاوت است.
دنیای درون ما همان جایی است که باید کاملا با خودمان صادق باشیم، و جایی است که از درد رها نمیشود، حتی اگر در بیرون و به ظاهر مسائل و مشکلات رفع شده باشد. برای آن که کاملا احساس آرامش درونی داشته باشیم، یاد بگیریم چگونه بر افکار خود مسلط شویم، چگونه به احساسات خود پاسخ بگوئیم، و دست آخر این که چگونه رفتار کنیم. منحصر به فرد بودن ما به عنوان یک انسان، اساس و هسته مرکزی دنیای درون ما است.
هرکس عمیقا میداند که موجود بینظیری است، فقط یک بار روی این زمین آمده است و هیچ بختی وجود ندارد که این اثر حیرت انگیز و تماشایی و دنیای متنوعی که در یک جسم واحد و یکپارچه گرد آمده است، بار دیگر گرد هم میآید. برای این که دنیای درون ما رشد کند و در واقع رشد معنوی کنیم و تبدیل به انسانی شویم که خود را باور دارد باید مسئولیت کامل دنیای درون خود را بر عهده بگیریم و این تمایلی را که در درون ما وجود دارد تا دیگران را به سبب شرایط زندگی خود سرزنش کنیم، به باد فراموشی بسپاریم.
انسان های که از درون هدایت میشوند به هشدارهای باطنی خود اعتماد دارند و سعی میکنند به هیچ وجه تحت تاثیر انگیزههای ظاهری قرار نگیرند. این گونه افراد نیازی نمیبینند که دیگران آنان را تائید کنند. بلکه نگاره به درون خود دارند تا بر اساس ضوابط اخلاقی و عزم راسخ برای یگانه و منحصر به فرد بودن،به نداهای درونی خود توجه کنند. ما معمولا در انجام وظایف مربوط به تربیت کودکان خود به این عناصر رشد باطنی توجهی نداریم، اما اگر واقعا می خواهیم از فرزندانمان انسانهایی توانمند بسازیم باید در عمل، آن ها را مورد توجه قرار دهیم.
یکی از مهمترین درسهایی که باید به کودکان بیاموزیم این است که مسئولیت نهایی رشد معنوی خود را شخصاً بر عهده بگیرند. باید خیلی زود یاد بگیرند که هیچ کس دیگری قادر نیست آنچه درون آنها میگذرد، مهار نماید. در عالم هستی با شرایط بسیلری رو به رو میشویم که هیچ گونه سلطه ای بر آنها نداریم، لذا هر کسی باید از همان آغاز بداند که دنیای درون او فقط متعلق به خود اوست و هر آنچه می اندیشد احساس می کند و یا به عنوان یک انسان انجام میدهد تحت تسلط او قرار دارد. نهایت آزادی که می توانید به فرزندان خود هدیه کنید :
این آگاهی و باور است که آنها می توانند دنیای درون خود را کنترل کنند.
اگر این نکته را باور کنند و بر اساس این فرض اساسی زندگی کنند، تمام عمر در مسیر رسیدن به زندگی توام با خوشبختی خواهند بود و اگر نتوانند عمیقا به این شناخت برسند، افرادی خواهند شد ک هدائم شکایت می کنند، نق میزنند و به دنبال آن هستند که دیگران انها را تائید کنند، و باور نمیکنند که توانایی انتخاب دارند، و در طول زندگی به جای این که به استقلال برسند، همیشه وابسته باقی خواهند ماند، و این درس مهمی است که در مسیر زندگی انسان توانمند.
در فرهنگ ما سرزنش کردن دیگران به ویژه در میان کودکانی که والدین آنها عیب جو هستند راه و رسم غالب مردم است، این مطلب به صورت یک بیماری در آمده است.کودکان به سرعت یاد میگیرند و سرزنش کردن دیگران مقوله است که اگر در سنین پایین آن در اطراف خود ببینند به سرعت میآموزند.
شما میتوانید روحیه سرزنش کردن را در فرزندانتان تقویت کنید و یا به آنها کمک کنید مسئولیت نهایی شرایط و کیفیت زندگی خود را بر عهده بگیرند و نیز به آنها بیاموزید تا مشتاقانه این مسئولیت نهایی رشد معنوی خود را بر عهده بگیرند، مورد مواخذه قرار نمیگیرند و تنبیه نخواهند شد و نیز به این معنا است که به آنها کمک میکنید خود را به دلیل شرایط زندگی سرزنش نکنند. برای رسیدن به این مقصود باید بدانید اگر آنها به تدریج که بزرگ میشوند کاملا مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرند، چه نتایجی خواهد داشت.
کودکان باید یاد بگیرند تا خود را به تدریج از شر عباراتی مانند «تقصیر من نیست »، یا « منو سرزنش نکن» یا « چاره ای نداشتم» و امثال آن خلاص کنند، کم کم مسئولیت نهایی رشد معنوی خود را بر عهده خواهند گرفت. همه ما در درون خود یک زندگی شخصی داریم و پیوسته با آن خود شخصی زندگی میکنیم و آن خود شخصی همیشه میداند که چه موقع دروغ می گوئیم یا مبالغه میکنیم، چه موقع دیگران را با سرزنش فرد دیگری، به دلیل اشتباهات خود فریب میدهیم و چه موقع غمگین هستیم یا احساس شادمانی میکنیم.
در آن دنیای درون، راهی وجود دارد که با پیمودن آن می توان انسانی توانمند شد. رشد خود ذاتی ما، بستگی زیادی دارد به این که چقدر با خود فریب میدهیم و چه موقع غمگین هستیم یا احساس شادمانی میکنیم. در آن دنیای درون، تمام احساسات ما است. در آن جا است که میتوانیم آرامش را پیدا کنیم، به شرط اینکه با خودمان د صلح و آرامش باشیم. ما میتوانیم در آن جا خلوت شخصی داشته و با خودمان راحت باشیم، میتوانیم احساس سلامتی کنیم، به شرطی که هیچ نوع فکر و احساس بیمار گونه درباره خودمان نداشته باشیم.
این دنیای کاملا شخصی، مخصوص خود ما است و میتوانیم آن را متحول کنیم، اما اگر بتوانیم برای دیگران مثمر ثمر باشیم، این تحول راحت تر و سریعتر انجام خواهد شد. اساسا انسانی که درون خود را کاملا متحول نموده باشد، کسی است که سرزنش را به طور کلی از زندگی خود حذف نموده است. اگر بچه ها آزاد باشند تا مسئولیت افکار، احساسات و رفتار خود را بر عهده بگیرند، این مطلب را نیز خواهند فهمید که ضرورتی ندارد تا مسئولیت دنیای درون دیگران را بپذیرند.
اگرچه برای جوان دشوار است تا مسئولیت آنچه را فکر میکند و انجام میدهد بپذیرد اما فوایدی که در تکامل دنیای درون نصیب او میشود بی شمار است. فایده بزرگ پذیرش این مسئولیت در آن است که او در جایی که دیگران مسئولیت دنیای درون خود را بر عهده نمیگیرند مجبور نیست احساس گناه، خشم یا ترس کند.
مهمترین درس برای کسی که درون خود را متحول نموده این است که درست از همان آغاز یاد میگیرد هر فردی توانایی استفاده از ضمیر خود را در هر زمینهای که بخواهد دارد. کودکان باید یاد بگیرند که میتوانند بدون توجه به آچه در اطراف آنها میگذرد ، افکار و در نتیجه رشد و تحول درونی خود رامهار کنند و باید یاد بگیرند که آن افکار، احساسات درونی و اعمال بیرونی آنها را تعیین می کند.
غالبا بچه ها دوست دارن دیگران را به دلیل مشکلاتشان ملامت کنند. زیر متوجه شدهاند اگر مسئولیت کار خود را بپذیرند از طرف والدین خود با برخورد منفی روبرو میشوند . لذا اگر متوجه شدید بچهها با جملاتی به شرح زیر، دیگران را سرزنش میکنند: «تقصیر من نیست»، یا «چاره ای نداشتم »، یا «معلمم به من نمره نداد»یا «داداشم منو مجبور کرد این کارو بکنم» شما باید به عنوان والدین آنها طرز فکر خود را مورد بررسی قرار دهید. آیا کودکان شما در گذشته مسئولیت کار خود را پذیرفته اند، آنها را تنبیه کردهاید؟
بچه دوساله ای که شیر میخورد وقتی با عصبانیت و برخورد شما روبرو میشود فکر میکند که او را طرد کردهاید، لذا به دنبال بهانهای میگردد که مورد سرزنش و ملامت قرار نمیگیرد زیرا کودکان مایلند تا دیگران آنها را دوست بدارند. واکنش صحیح در واقع به این معنا ست «اشکالی ندارد همه ما گاهی اوقات اشتباه میکنیم میدونم منظوری نداشتی، بیا جبران کنیم» بعد بدون توجه به این که کودک شما چند بار مرتکب اشتباه شده بروید او را ببوسید.
کودکی که به دلیل اشتباه خود نزد دیگران مورد سرزنش یا پرخاش قرار میگیرد، یاد میگیرد که باید از قبول مسئولیت اجتناب کند و لذا این گونه از قبل مسئولیت خودداری میکند « تقصر داداش بود من همین جا نشسته بودم» یا «لیوان لیز بود من تقصیری نداشتم»، یا « مریم منو هل داد».
واقعیت این است که اتفاقی افتاده و تمام شده است. مثلا شیر ریخته شده و عصبانیت و سخنرانی نمیتواند آن را جمع کند. مهمتر از آن این است که بچه شما مقصر بوده است، حتی اگر سعی کن که مسئولیت را نپذیرد، عملا شیر را ریخته است. کاری که باید بکنید این است که به او کمک کنید تا بگوید «من ریختم نمیخواستم بیزیم» در این شرایط به سادگی واقعیت را بپذیرید نیازی به سرزنش و ملامت نیست.
حتی اگر بچه عمدا شیر را ریخته، تا توج دیگران را به خودش جلب کند، میتوان دستمال یا حوله ای به او داد تا ریخت و پاشی را که کرده تمیز کند. شاید مثال فوق خیلی جالب نباشد اما واقعیت این است که اگر کودک در مقابل رفتار خود با عصبایت روبرو شود و این کار تکرار شود این کودک در مقابل رفتار خود، دیگران را مقصر قلمداد میکند و اشتباه خود را پذیرا نمیباشد.
مثالهایی از این قبیل : اگر کودک شمادر امتحانی نمره ضعیفی آورده باشد میگوید « معلم ما خوب نیست، سوالاتی داده بود که ما اصلا آن ها را نخوانده بودیم . به من نمره بد داد»حتی اگر در مسابقه تنیس هم برنده نشود میگوید باد اآمد. لذا کانون توجه در خصوص شکستها و مشکلات زندگی معطوف به هر چیزی میشود غیر از خود شخص. لذا باید به کودکان بیاموزید تا از اولین روزهای زندگی مسئولیت امور زندگی خود را بپذیرنند. اشتباهات خود را تایید کنند و از شنیدن نظر مخالف ناراحت نشوند، به آنها خدمت بزرگی کردهاید.
اگر زمانی که اشتباب میکنند به آنها بگوئید که اشکالی ندارد، اگر بدانند که حتی اگر لیوان شربت هم از دستشان روی فرش بریزد، یا در یک درس نمره قبولی نیاوردند، یا شب رختخواب خود را خیس کنند، یا هر کار دیگری که به عنوان یک انسان انجام میدهند، باز هم آنها را دوست میدارید، به آنها کمک کردهاید تا انسانهای مسئولی بار بیایند.
وقتی به آنها میگوئید که خواهر یا برادر خود را به سبب اشتباهاتشان سرزنش نکنند، یا وقتی که کاملا آشکار است اشتباهی مرتکب شدهاند باز هم به آنها توجه داشته باشید،در واقع نشان دهنده این است که چقدر دوست شان دارید. اگر شما هم بتوانید بگوئید کار خوبی کردی اشتباهت را پذیرفتی به آنها کمک کردهاید تا صادق باشند و قدرت درونی آنها را تقویت کردهاید.
یک عمر ترس از پذیرفتن مسئولیت کار خود، از کودکان انسان هایی میسازد که برای هر موضوعی در زندگی خود دیگران را سرزنش میکنند و در نهایت این گونه کودکان در آینده به افرادی تبدیل میشوند که عدم موفقیت خود را ناشی از وضع بازار سهام بیکاری خود را ناشی از رفتار کارفرما و بدبختی خود را ناشی از بیماری خود میدانند و همیشه یک سری بهانههای بیپایان دارند که تمام عمر خود را فریب میدهند. از سرزنش کودکان بپرهیزید و سعی کنید به آنان بیاموزید مسئولیت رشد روحی و معنوی خود را بر عهده بگیرند و اهمیت کلمه انتخاب را درک کنند.
الهام شهریاری
موارد مشابه در این خصوص بیشتر بدانید
از سایت موسسه فرهنگی هنری فرهنگ سازان معاصر دیدن کنید