مخمل بافته ایی از دل و جان : یکی از دلایل رونق و شکوه یک هنر و صنعت، شناخت کامل مردم آن جامعه از آن هنر و صنعت می باشد. طبیعی است که با عدم شناخت و عدم حمایت , این هنر کم کم رو به نابودی و انحطاط می رود. منسوجات نیز یکی از […]
مخمل بافته ایی از دل و جان : یکی از دلایل رونق و شکوه یک هنر و صنعت، شناخت کامل مردم آن جامعه از آن هنر و صنعت می باشد. طبیعی است که با عدم شناخت و عدم حمایت , این هنر کم کم رو به نابودی و انحطاط می رود.
منسوجات نیز یکی از هنرهایی است که رو به فراموشی سپرده شده. و روز به روز از رونق این هنر کاسته می شود. به عقیده اکثر ایران شناسان تاریخ نساجی در ایران به آغاز عصر نوسنگی می رسد. و از آنچه که به نقل از ایران شناسان مشهور و صاحب نظران درباره ی قدمت ریسندگی و بافندگی در ایران پیش از تاریخ ،در کتب تاریخی ذکر شده ، بازیافته های باستانی دیگری نیز وجود دارد. که هر یک به سهم خود در اثبات قدمت نساجی در ایران اهمیت خاصی دارند.
و روند شکل گیری و چگونگی دوام آن همانند سایر پدیده های صنعتی- هنری متاثر از فراز و نشیب های تاریخی بوده است. و بافندگی در ایران نیز از دیر باز رونق داشته است. و در مورد بافندگان و پارچه های ایرانی سخن بسیاری در کتب تاریخی معتبر گفته شده است. که حاکی از اعتلا و رونق بافندگی در ایران می باشد.
منسوجات ایران همواره در جهان شهرت داشته اند و مشتریانی از سرتا سر جهان خواهان این کالای گرانبها بودند. از دوره ی هرودت نیز شهرت منسوجات ایران عالم گیر بوده. و مردم رم برای خریداری آنها مبالغ گزافی می پرداختند. پس از آن بیزانت ها شروع به تقلید از منسوجات ایران کردند. و نه تنها بیزانت ها، بسیاری کشورهای دیگر نیز به تقلید فن بافت و پارچه های ایران پرداختند. اهمیت بررسی این صنعت نه تنها سبب آشنا شدن با تاریخ و تمدن یک کشور است. بلکه اطلاعات سودمند دیگری نیز به ما می دهد.
“هر چقدر هم اطلاعات ما درباره ی سایر جنبه های یک تمدن کم باشد وقتی که به فن بافندگی پیچیده و بیشمار توام با مهارتی برخورد می کنیم. می توانیم استنباط کنیم که جامعه مورد بحث بسیار پر مشغله و سطح زندگی آن بسیار پیشرفته بوده است. و هنگامی که روش های فنی این صنعت از یک جا به جای دیگر منتقل می شود. می توانیم نتیجه بگیریم که سایر کارهای فنی وهنری و احتمالا عقاید اقتصادی و سیاسی و معنوی نیز در همان جهت سیر کرده است.”
بدون شک یکی از مشهورترین پارچه های بافت ایران پارچه های ابریشمی می باشد. ظرافت ، زیبایی ، طرح و نقش این پارچه ها به خصوص از زمان ساسانیان به بعد شهره ی عام و خاص در جهان بوده و بسیار مورد توجه سیاحان ، مورخان و تاجران در زمان های گذشته بوده است. و کمتر سیاح و مورخی می توان نام برد که به ایران سفر کرده باشد. و نامی از پارچه های ابریشمین ایران در کنار بقیه مسائل نیاورده باشد. یکی از هنرهایی که در آن ابریشم به کار رفته است و از بافته های ابریشمیست ، مخمل می باشد.
مخمل پارچه ای نخی یا ابریشمی است. که یک روی آن صاف و روی دیگر دارای پرزهای لطیف و نزدیک به هم می باشد. که این پرزها به یک طرف خواب دارند. مخمل را نفیس ترین پارچه ی دست بافت ایرانی می دانند زیرا که پیچیده ترین و دشوار ترین شیوه ی بافت را داراست .
مخمل را از لحاظ تکنیک بافته ای ابریشمی می باشد. که دارای تار,پود و پرز می باشدو فرقش با دیگر پارچه ها ، پرز آن است. عمده پارچه ها از تار و پود تشکیل شده اند. و پارچه ای که خصوصیت سوم را داشته باشد. و برجستگی ایجاد کند می شود پرز و مخمل ایجاد می شود. در متون قدیم مخمل به عنوان خاوخیز هم آمده است.
در کتب تاریخی به مخمل در زمان های پیش از صفویه اشاره شده است. ولی متاسفانه این آثار امروز در دست نیستند. که صحت یا سقم این موضوع را بررسی کنیم. اما مخمل به شکل جدی می توان بگوییم. در ایران از صفویه شروع شد. البته به پارچه ای به نام کمخا در زما ن های قبل از صفوی اشاره شده است. که شباهت به مخمل نیز دارد. این بدلیل داشتن خواب , و خواب داشتن که مخصوص پارچه مخمل است. که پرزهایش به یک طرف خواب دارند, پس کمخا را نوعی از مخمل می دانند.
اما بی سبب نیست که این هنر را اوج هنر نساجی می گویند. زیرا این هنر از لحاظ فنی و پیچیدگی بافت در بین هنرها تک و ناب است. و ماحصلش پارچه هایی لطیف و ابریشمین و مخمل ( مخمل بافته ایی از دل و جان ) گونه اند.
اگر چه بعضی این هنر را برخاسته از چند کشور و شاید به طور هم زمان دانند اما می توان ایران را نه تنها جزو پیشگامان این هنر ، بلکه جزو ۲ کشور ابداع کننده ، یعنی در کنار چین ، ابداع کننده مخمل دانست.
و سخنی از هرودت را نقل می کند که گفته است : ” در دوره هخامنشیان محصولات ابریشمی ایرانی در آسیا و اروپا شهرت داشته است. و بهترین پارچه های مخمل به دست هنرمندان و صنعتگران ایرانی بافته می شده است. ” البته شاید منظور پارچه های ابریشمی باشد که به آنها اشاره شد. اما اگر منظور مخمل می باشد که متاسفانه ما نمونه ای از آن دوران نداریم.
ضمن آنکه مراکز بزرگ مخمل بافی در ایران در سده های گذشته به ویژه دوره ی صفویه که اوج مخمل بافی بوده است. شهرهای کاشان یزد ؛ تبریز؛ مشهد و تهران بوده و این پارچه ی نفیس از قرن ۱۶ میلادی از جمله صادرات مهم ایران به شمار رفته است.
مخملبافی در ایتالیا بعد چندین سال بعد از ایران در پالرمو شروع شد. و ایتالیا علناً از گردونه رقابت خارج می شود.
به هر حال مخمل ( مخمل بافته ایی از دل و جان) ایران از قدیم شهرت داشته است. تا آنجا که یک شاعر یونانی در ۸۰۰ سال پس از میلاد صورت معشوقه اش را به مخمل ایرانی تشبیه کرده است. مخمل گرچه مستقلاً یک نوع پارچه است اما بدلیل اینکه ابریشم جز لاینفک این پارچه می باشد به همین جهت در بسیاری از کتب قدیمی لباس ها و پارچه هایی به نام ابریشم مخملی یا مخمل ابریشمی آمده است که در تحقیقات بعدی معلوم شد که مراد از این اسامی پارچه هایی بوده است که اختصاصاَ نام مخمل به آنها اطلاق میشود و مراد همان مخمل می باشد.
به عنوان مثال ” هیوان تسانگ” سیاح معروف چینی در سفرنامه اش مینویسد. : ” در ایران حدود ۲۵ قسم پارچه از جنسه ای مختلف پنبه ,ابریشم ,کتان,پشم و… می بافند که هر یک به کار خاصی می آید و برای طبقه خاصی مورد استفاده است.” وی در توصیف پارچه های گرانقیمت نیز می نویسد : ” مخملبافی , مخمل دوزی , زری بافی, ترمه بافی و ابر یشم بافی از جمله صنایعی است که محصول آن برای شاهزادگان و ثروتمندان مناسب می باشد.”
که می توان به موزه مترو پولیتن نیویورک اشاره کرد. که در آن نمونه های عالی و بی نظیری از مخمل های ایرانی وجود دارد. که به عقیده بسیاری از بازدید کنندگان و صاحب نظران این موزه , مجموعه ی مخمل ایران از عجیب ترین انواع منسوجات قدیم به شمار می رود. پارچه مخملی با نقش مجلس شکار که مربوط به نیمه ی دوم قرن دهم هجری می باشد.
البته در دوره ی تیموریان در شهرهای یزد و کاشان پارچه مخمل تهیه می شده است. ولی با تشکیل سلسله صفوی در قرن دهم همان طور که گفتیم. شاه عباس علاوه بر کارگاه های مخملبافی در یزد و کاشان در اصفهان نیز کارگاه های مخملبافی تاسیس و استادان ماهری را به آنجا دعوت کرد. که همانند کارگاه های زری تحت سرپرستی غیاث نقشبند قرار گرفت.
لب به تعریف این هنر با انتقادی جالب گشوده است. او می نویسد : ” از دیگر صنایع ظریفه ایران مخمل های قدیم کاشان است. که بسیار قشنگ, زیبا و کم نظیر است. و براستی جای تاسف است. که بانوان ایرانی صنایع زیبای وطن خود را تحقیر می کنند. و صنایع ناچیز اروپایی را ترجیح می دهند. ”
بی شک یکی از دلایل منسوخ شدن این هنر همین عدم استقبال ایرانیان و رود آوردن به پارچه های بعضاَ بی کیفیت وارداتی است. که به مرور زمان با ورود این پارچه ها کم کم ازجایگاه این هنر کاسته شد.
در هر صورت تکامل فن مخملبافی و تهیه منسوجات مخملی به شکلی امروزی در عصر صفوی محقق شد. و در این میان شهر کاشان را باید زادگاه و محل رشد این هنر زیبا و ظریف دانست.
نکته قابل توجه در پارچه های مخمل این است. که در پارچه های مخملی کمتر نقش و نگار دیده می شود. ولی از پارچه مخمل برای دوختن و ایجاد نقش ونگار بر روی دیگر پارچه ها استفاده می شود.
“مخملبافی” ( مخمل بافته ایی از دل و جان) بی شک یکی از پر تجمل ترین و شکوهمندترین دستبافته های ایران است. در تولید مخمل سنتی از ابریشم خالص جهت تلالو بیشتر رنگ ها استفاده می شده است. مخمل سنتی با تکنیک حلقه زدن تارها و اضافه نمودن پودهای اضافی تولید می گردد. مرکز مهم تولید مخمل کاشان و یزد بوده است. و جزو رشته های در حال منسوخ شدن می باشد. نوعی مخمل زربفت نیز هست. که در قدیم بافته می شده است. و در آن از نخ های گلابتون (زراندود) در بافت استفاده می شده است.
: اصلی ترین الیاف مورد استفاده در مخملبافی ابریشم است اما گاهی از نخ طلا نیز در ساخت مخمل استفاده می شود . اشعار بسیاری در شعرهای شعرای معروف به چشم می خورد که از بین این اشعار میتوان به این شعر شهریار که در زیر می آید اشاره کرد.
همان طور که گفته شد مخملبافی در صفویه به اوج خود رسید و در صفویه عمده ی محوریتش شهرهایی مثل کاشان , یزد و اصفهان و چند شهر دیگر بود اما بیشترین اتفاق در کاشان افتاد و در قاجار حتی دستگاه های مخملبافی صنعتی در کاشان را افتاد.
اما کاشان مهد اصلی مخمل در ایران از دیر باز تا کنون است. با وجود از بین رفتن و منسوخ شدن این هنر , اما هنوز در کاشان هنرمندانی هستند. که این هنر ناب را بدون کمترین چشمداشتی ادامه می دهند. هنرمندانی مثل استاد خلیل یا الله و پسرش, استاد جمشید خداداد که هنوز چراغ کم سوی این هنر را روشن نگه داشته اند. بی شک بهترین پارچه های مخمل همان طور که اشاره شد .بافت کاشان بوده است. و از قدیم الایام هنرمندان کاشانی در بافت مخمل زبانزد خاص و عام بوده اند. و با خلاقیت وا بتکار خویش هنوز چرخ این هنر را می چرخانند.
۱ – شاردن در سفر نامه اش در مورد کاشان می گوید : ” اساس ثروت مردم کاشان از ابریشم بافی است و تنها در یکی از حومه های شهر کاشان به نام هارون ,هزار نفر کارگر ابریشم باف مشغول کار هستند. ” که این نشان دهنده نه تنها رونق هنر مخملبافی بلکه نساجی و هنرهایی شبیه زری, ابریشم بافی نیز در کاشان است.
۲ – حتی ولتر نویسنده و فیلسوف بزرگ فرانسوی نیز در یکی از آثار خود ایران را کانون جاویدان فرهنگ و هنر معرفی کرده است و شهر کاشان را بواسطه مخمل زیبا و کم نظیرش با شهر لیون فرانسه که مرکز صنایع ابریشم اروپاست همدوش و برابر شمرده است.
اما امروزه با وجود اینکه این هنر منسوخ شده و کمتر کسی به این هنر و حتی هنرمندانش توجه می کند. اما هنوز هنرمندان کاشانی عهد و میثاق خود را با این هنر حفظ کرده اند. و به این هنر عشق میورزند و واقعا حیف است که در اینجا از استاد سید خلیل یا الله یادی نکنیم. هنرمندی که بدون هیچ چشمداشتی این هنر را با دل و جانش انجام می دهد.
این مقاله (مخمل بافته ایی از دل و جان ) در هفته نامه دیباگران شماره بیست و هفتم به چاپ رسیده است.
در مورد دیگر صنایع دستی نجفآباد بیشتر بدانید
از سایت موسسه فرهنگی هنری فرهنگ سازان معاصر دیدن کنید.