معضل بیکاری ، یکی از معضلاتی که توازن و تعادل جامعه را به هم میریزد که بحرانهای متعددی را ایجاد میکند. بیکاری عامل اصلی ناهنجاریها و معضلات اجتماعی است و حل آن بسیاری از مشکلات اقتصادی، روانی و اجتماعی جامعه را برطرف میکند. جمعیت جوان برای رسیدن به یک جامعه سالم نقش مهمی را ایفا […]
معضل بیکاری ، یکی از معضلاتی که توازن و تعادل جامعه را به هم میریزد که بحرانهای متعددی را ایجاد میکند. بیکاری عامل اصلی ناهنجاریها و معضلات اجتماعی است و حل آن بسیاری از مشکلات اقتصادی، روانی و اجتماعی جامعه را برطرف میکند.
جمعیت جوان برای رسیدن به یک جامعه سالم نقش مهمی را ایفا میکند، که شناخت شرایط موجود اشتغال در ایجاد فرصتهای شغلی جدید برای جوانان اهمیت دارد. بحران بیکاری خواه یا ناخواه و مستقیم یا غیرمستقیم اثرات منفی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بر روی جامعه خواهد داشت. بیکاری در هر کشوری موجب فساد، طلاق، بالا رفتن آمار فقر، قاچاق مواد مخدر، توزیع ناعادلانه درآمد و ناامنی در جامعه میشود.
یکی از مهمترین ابزارهای کاهش بیکاری، فقر و نابرابری ایجاد اشتغال است.
تجربه بیکاری برای افرادی که شغل به ثابت و مطمئن عادت کردهاند، بسیار ناراحتکننده است. داشتن شغل برای عزت نفس فرد مهم است. ارتباط افزایش بیکاری با افزایش بزهکاری در جامعه ثابت شده است همچنین کاهش روابط اجتماعی و سست شدن پیوتر فرد با پیکره اجتماعی از دیگر اثرات بیکاری است. در جامعهایی که بیکاری افزایش یافته باشد موادری مانند سازگاری، توافق و همکاری کمرنگ میشود و شاهد کاهش جریانهای اجتماعی مثبت خواهیم بود.
در شرایط بیکاری فرد برای برآورده کردن نیازهای خود به هر وسیلهایی متوسل میشود. در یک جامعه متعادل نیروی کار متخصص در در جای خود مشغول است و همه مردم نیازهای یکدیگر را مرتفع میکنند. بیکاری در جامعه خلا بزرگی ایجاد میکند و توسعه شاخصهای اقتصادی و اجتماعی را با مشکل مواجه میکند.
کاهش درآمد ناشی از بیکاری کل یک خانواده و جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد. وقتی عرضه و تقاضا متعادل نباشد، رونق اقتصادی، سطح رفاه اجتماعی کاهش مییابد و مشاغل کاذب و فساد افزایش مییابد. جوانان سرمایههای انسانی جامعه هستند که ظرفیت و موهبتی تکرار نشدنی در یک جامعه محسوب میشوند که اگر از آمادگی و توان لازم برخوردار نباشد،آن جامعه از لحاظ منابه انسانی و توسعه پایدار با مشکل مواجه میشود.
تحصیل، کسب مهارت، آموزش، شغل و برخورداری از رفاه نسبی در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، بهداشت و سلامت از نیازهای اساسی برای تمامی اقشار جامعه است. اشتغال کامل آروزی بزرگ کشورهای جهان است و حتی در پیشرفتهترین کشورها هرگز اشتغال کامل وجود نداشته است. در هر کشوری که بین تقاضا و عرضه نیروی کار در بازار کار تعادل نباشد، بیکاری در جامعه خواهد بود.
در کشورهایی که از سیاستهای باثباتی در زمینه اشتغال برخوردارند مدت زمانی کوتاهی برای یافت شغل است اما در کشورهای در حال توسعه این مدت طولانیتر است. اینجاست که بیکاری دراز مدت مطرح میشود که باعث بیعدالتی در جامعه شده و موجب کاهش اعتماد به نفس و افزایش ابتلا به بیماریهای روحی-روانی میشود.
بیکاری روابط خانواده را متزلزل میکند.در یک جامعه نابسامان متقاضیان کار در طی سالها نمیتوانند شغلی پیدا کنند و با افزایش سن همچنان بیکار میمانند. این مورد احساس آسیبپذیری فزایندهایی را در زندگی فرد ایجاد میکند و سلامت روانی آن را به خطر میاندازد. اگر در کشوری فرد به سختی شغلی را پیدا کند به آن بیکاری سخت میگویند و اگر بیکاران در اقتصاد زیرزمینی شغلی را دست و پا کنند بیکاری نرم خواهد بود.
در کشورهای در حال توسعه برای جوانان دارای مدرک تحصیلی بیکاری دراز مدت رخ میدهد. متقاضیان کار مدت زمان زیادی را صرف میکنند تا شغلی را به دست آورند. عدهایی زیادی از این افراد سرمایهایی برای کار ندارند و در خیلی از موارد در شغلی غیرمرتبط با تحصیلات خود مشغول میشوند.
میزان بیکاری جوانان در کشورهای در حال توسعه بیشتر از بزرگسالان است و عمدتا جوانان تحصیلکرده در معرض خطر بیکاری هستند. در تحقیقات نشان داده شده است که مهمترین مانع پیدا کردن کار از دید جوانان کم بودن فرصتهای شغلی ناشی از تعداد بالای نیروی کار به دلیل نرخ بالای رشد جمعیت بیان شده است. بسیاری از جوانان نیز متعقد هستند که تحصیلات باعث تسهیل در اشتغال نمیشود. از طرفی اکثریت کارفرمایان تحصیلات جوانان و توانایی بهکارگیری آموختهها را ضعیف ارزیابی نمودهاند. که این به دلیل عدم تعادل آموزشها و بازار کار است.
کارآفرینی و خود اشتغالی نیز نیازمند سرمایه وحمایت مالی است که اکثر جوانان از خانوادههای کمدرآمد این آن برخوردار نیستند.
نقش بیکاری و تبعات آن را در بروز آسیبهای اجتماعی را نمیتوان نادیده گرفت. افراد بیکار مستعد هرگونه خلافی هستند و بیکاران به دلیل نداشتن درآمد به راحتی به هر نوع آسیبی دچار میشوند. طلاق، فحشا، فرار کودکان به خصوص دختران از خانه، بچههای خیابان خواب و خیابان گرد، جنایت، فقر، روسپیگری، دزدی، قتل، آدمشکی، آدمربایی، شغلهای کاذب و دستفروشی، زورگیریهای خیابانی و انواع دیگر آسیبها افزایش مییابد. به عبارتی بیکار منشا تمام فسادها در جامعه است.
استرس از دست دادم شغل و بیکاری عوارض جدی در سلامت جسمی و روحی افراد دارد. در جامعهایی که میزان سلامت اجتماعی پایین باشد رفتارهای مغایر شهروندی، بیماریهای روانی و بیمارهای حاصل از مشکلات روحی مانند زخممعده، اماس، میگرن، اختلالات خواب، بیماریهای قلبی و عروقی، پرخاشگری و … زیاد میشود.
بزرگترین معضلی که موجب برهم خوردن تعادل در خانواده و به تبع آن جامعه میشود بیکاری است. ۵۰ درصد میزان رضایت از زندگی با داشتن شغلی مناسب به دست میآید و افراد با شغل و تحصیلات مناسب و خوب رضایت بیشتری از زندگی دارند و شادتر هستند.
با رشد نرخ بیکاری شاهد رواج تفکرات منفی، خمودگی وافسردگی در بین نسل جوان خواهیم بود و این معضلات در جامعه کاملا محسوس است و مردم به دلیل نداشتن شغل و بیکاری فشار روانی زیادی را متحمل میشوند.
نبود امنیت شغلی در یک جوان علاوه بر افزایش بار روانی بر روی فرد،، مصائب دیگری را به خانواده و اطرافیان منتقل میکند. فشار روانی و ناآرامی رد فرد موجب خانوادهایی آشفته شده و به دنبال آن جامعه هم دستخوش معضلاتی میشود.
تعداد تحصیلکردههای بیکار اما با استعداد در جامعه ما کم نیست. نهادهای متولی باید برای ایجاد شغل و حمایت از این افراد تلاش کنند. برنامههایی باید تدوین شود که این افراد بتوانند از شغلی مناسب و درآمدری متعادل برخوردار شوند و به این ترتیب از آسیبهای ناشی از بیکاری نیز جلوگیری میشود. هزینه رفع و درمان آسیبهای اجتماعی کم نیست پس بهتر است پیشگیری انجام شود.
احمد شریعتی
از سایت موسسه فرهنگی هنری فرهنگ سازان معاصر دیدن کنید
متن خبر را در هفته نامه دیباگران به صورت چاپ شده مشاهده کنید.