زندگینامه نعمت الله صالحی نعمت الله صالحی نجف آبادی متولد ۱۳۰۳ در نجف آباد متولد شد. پدرش حسینعلی و کشاورز بود. که در ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۳۸۵ در بیمارستان بقیه الله الاعظم تهران فوت شده است. و در ۱۸ اردیبهشت همان ماه در نجف آباد تشییع و خاکسپاری شد، وی مجتهد، تاریخ پژوه، متکلم و […]
نعمت الله صالحی نجف آبادی متولد ۱۳۰۳ در نجف آباد متولد شد. پدرش حسینعلی و کشاورز بود. که در ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۳۸۵ در بیمارستان بقیه الله الاعظم تهران فوت شده است. و در ۱۸ اردیبهشت همان ماه در نجف آباد تشییع و خاکسپاری شد، وی مجتهد، تاریخ پژوه، متکلم و فقیه شیعه بود. وی را به عنوان پیشگام درون دینی معاصر می شناسند.
تحصیلات مقدماتی خود را تا ۱۶ سالگی به پایان رسانید و در سال ۱۳۱۸ به اصفهان رفت. و بعد از خواندن دروس ادبیات عرب نزد آقا رحیم ارباب و محمدحسن عالم نجف آبادی شرح لمعه و رسایل را آموخت.
نعمت الله صالحی از نویسندگان و اساتید حوزه علیمه قم بود که از طرفداران نهضت خمینی هم محسوب میشد و افرادی مانند ناطق نوری، مهدی کنی و هاشمی رفسنجانی از جمله شاگردان وی بودند. کتاب شهید جاوید وی مخالفتهای زیادی را برانگیخت و نویسندگان زیادی این کتاب را نقد را کردند. وی همچنین یکی از افرادی بود که قرآن را به فارسی ترجمهکرد. یکی از تالیفات مهم آن ولایت فقیه حکومت صالحان است که در آن به ردنظریه نصب درباره ولایت فقیه پرداختهشدهاست و به مشروعیت مردمی ولی فقیه اشارهمیکند.
نعمت الله صالحی در جریان ملی شدن صنعت نفت با جریانهای سیاسی آشنا شد که بیشترین تاثیر را سخنرانیهای شمس قناتآبادی داشت. با آغاز نهضت امام خمینی در سال ۱۳۴۱ به گروه مروجیم مرجعیت امام خمینی پیوست و در سال ۱۳۴۹ اعلامیه تائید مرجعیت وی را منتشرکرد. انتشار اعلامیهها و همچنین حساسیتهای پیرامون کتاب شهید جاوید باعث دستگیری وی در مرداد ماه ۱۳۵۲ و سپس تبعید سه ساله ایشان به شهرهای مهاباد، ابهر، تویسرکان شد.
استاد دیگر نعمت الله صالحی ، میرزا علی آقا شیرازی بود که علاقه وافری به ایشان داشت. در سال ۱۳۲۵ به تشویق شهید بهشتی برای تحصیل دروش خارج فقه و اصول به قم رفت و محضر اساتیدی مانند آیت الله بروجردی بهره برد. وی همزمان از محضر اساتیدی مانند امام خمینی، ،سید محمد داماد و علامه طباطبایی بهره بردند. وی درس فلسفه را نزد علامه طباطبایی آموختند. البته در جلسات درس تفسیر علامه را که بعدها در عنوان المیزان منتشر شد رابه صورت منظم شرکت می کرد. وی بر لزوم تطبیق فقه و اصول و همچنین اهمیت مبانی کلامی و اخلاقی شریعت اسلام تاکید داشت.
نعمت الله صالحی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در حوزه علمیه قم ماند و مشغول به فعالیتهای علمی شد. ابتدا به تدریس نهجالبلاغه مشغولشد و به تدریج در سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ که موضوع ولایت فقیه اهمیت پیداکرد، به بررسی آن پرداخت و از مفهوم انشایی ولایتفقیه یا مشروعیت مردمی و انتخابی آن دفاعکرد. نظریه مشهور آن روزها که ولیفقیه باید مجتهد اعلم باشد را رد کرد و نظرداد ولیفقیه در جمع مجتهدان است مانند وزیر بهداری در جمع پزشکان.
نعمتالله صالحی با آغاز جنگ تحمیلی ایرانی در ۷۳ جلسه به بررسی فقهی مساله جهاد در اسلام پرداخت و ضمن نفی جهاد ابتدایی در اسلام تفاوت نقلقولهای فقها با قرآن و سیره نبوی اشاره میکند و به اصل صلح در روابط بین مسلمانان با سایر دولتها تاکیدداشت به دلیل اینکه جنگهای پیامبر اسلام(ص) دفاعی بودهاست.
نعمت الله صالحی در کنار تدریس مساله جهاد، مسئولان جنگ را به دلیل تحریم کنفرانس طائف ( که جنگ ایران و عراق را مورد بررسی قرارمیداد) طی یک نامهایی مورد انتقاد قرارداد. مخاطب نامه به طورغیرمستقیم امام خمینی بود و صالحی خواستار حضور ایران در کنفرانس طائف برای کذاکره ایران با عراق برای حل مساله جنگ شدهبود. وی طرفدار مذاکره بدون واسطه با عراق بود و حتی نظر به این داشت که ایران باید پیشنهاددههده این مذاکره باشد. این نامه در تعداد محدود برای برخی از سران کشور و به صورت محرمانه فرستادهشده بود که بعدها از بولت نهضت آزادی منتشرشد. و در سال ۱۳۸۸ در کتابی با عنوان نامه سرگشاده درباره کنفرانس طائف و مسایل جنگ انتشاریافت.
امینی جرقوئی فعال سیاسی و یکی از نزدیکان آیتالله نعمت الله صالحی در مراسم تشیع آن مرحوم و با بیان تسلیت درگذشت نعمت الله صالحی گفت : ” ارتحال مورخ شرف اندیش و محقق عمیق النظر و از رجال وزین حوزه که از اساتید بزرگ روحانیت به حساب میآمد موجب تاثر اهل فضل و علم شد. با رحلت آن فقیه حلقهای گرانسنگی از حلقههای مستحکم سلسلهی طلیعه روحانیت و فقاهت به خاک افتاد و هزار دریغ که همگان را در غم عمیق و ماتمی توان فرسا فرو برد. مرحوم صالحی ندای ارجعی را شنید و از دنیا برید و به سوی ملکوت پر کشید.نعمت الله صالحی صاحب جمال انسانیت بود و به شهید جاوید پیوست و با رفتنش فقه و اصول را به عزا برد، اخلاق و عرفان را لباس ماتم پوشاند، حکمت و فلسفه را گریاند و شمشیر قلم را غلاف کرد. صالحی فرزانه مردی بود که عقول و بلوغ فکری و تبحر علمی او، حریت فکری و استقلال روحی، عقل گرایی، تحجر زدایی و خرافه ستیزی و ارتجاع گریزی و موهوم سوزی وی، در نزد خاص و مورد تجلیل و تحسین عام بود. خداوند حکیم آن سرمایهی بلند پایهی فقهی و حکمی را در ذیل الطاف بی بدیل و عنایات خویش قرار دهد و حوزههای اصیل شیعی را برای پرورش فرزانگان که مایهی نجات امت هستند، مستعد فرماید.”