متخصصین اعتقاد دارند که پیری جمعیت هم اثرات منفی و هم اثرات مثبت بر رشد اقتصادی را میتواند داشته باشد. در دهههای آینده، کشورهای توسعهیافته با کاهش نیروی کار و افزایش درصد افراد مسن روبرو خواهند شد. از نظر اقتصادی، افزایش افراد پیر و کاهش جمعیت فعال باعث سختتر شدن تامین امکانات و افزایش هزینهها […]
متخصصین اعتقاد دارند که پیری جمعیت هم اثرات منفی و هم اثرات مثبت بر رشد اقتصادی را میتواند داشته باشد. در دهههای آینده، کشورهای توسعهیافته با کاهش نیروی کار و افزایش درصد افراد مسن روبرو خواهند شد. از نظر اقتصادی، افزایش افراد پیر و کاهش جمعیت فعال باعث سختتر شدن تامین امکانات و افزایش هزینهها خواهد شد که این عوامل سرمایهگذاری عمومی و در نهایت رشد اقتصادی را کاهش میدهد. از طرفی امروزه امید به زندگی طولانیتر، باعث می شود افراد فعالیت اقتصادی بیشتر و طولانیتری داشته باشند و این خود اثر مثبت بر اقتصاد خواهد داشت.
بر اساس پژوهشی که در دانشگاه آزاد اسلامی واحد فیروزکوه انجام شد، نشان داد که: در کشورهایی که امید به زندگی بیشتر از ۷۰ سال است، اثر پیری جمعیت بر رشد اقتصادی منفی و در کشورهایی که امید به زندگی کمتر از ۷۰ سال است این اثر مثبت است. این موضوع نشاندهنده کاهش شدید بهرهوری و کارایی از یک سن خاص به بعد است.
از طرفی مشاهده شد که اگر جمعیت بالای ۶۵ سال بیشتر از ۲۰ درصد باشد اثرگذاری رشد جمعیت بر رشد اقتصادی کاهش پیدا میکند و حتی ممکن است منفی نیز باشد، اما اگر درصد جمعیت بالای ۶۵ سال کمتر از ۲۰ درصد باشد اثرگذاری رشد جمعیت بر رشد اقتصادی مثبت است.
بنابراین اگر امید به زندگی بالای ۷۰ سال باشد ولی جمعیت بالای ۶۵ سال بیشتر از ۲۰ درصد باشد احتمال کاهش رشد اقتصادی از شاخص پیری جمعیت زیاد خواهد بود.
پیری جمعیت یکی از تهدیدهای بالقوه نظام سلامت در تمامی کشورهای دنیا است. ساختار جمعیت و پویایی از این جهت اهمیت دارد که محور تمامی برنامهریزهای اجتماعی و اقتصادی یک کشور بر اساس همین مولفه صورت میگیرد. افراد سالم و مولد در یک اجتماع یکی ار اهرمهای اصلی دستیابی به شکوفایی اقتصادی و توسعه پایدار است. حال اگر این عامل تحت تاثیر پیری جمعیت قرار گیرد تاثیرات فراوانی بر نظامهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فاکتورهای محیطی قرار خواهد گرفت. پیری جمعیت و تغیر هرم سنی بر نظام سلامت بخش مهمی از نظام اجتماعی را تشکیل میدهد.
زمانیکه کشوری به سمت پیری جمعیت پیش میرود نیروی جوان و مولد آن تبدیل به افرادی با بیماریهای مزمن مانند فشارخون، بیماریهای قلبی و عروقی، دیابت و حتی سرطانهای ناشی از کهولت سن میشوند. سرانه سلامت به ازای هر فرد در جامعه پایین آمده و هزینههای تحمیلشده به نظام سلامت افزایش مییابد.
در پیری جمعیت یک جامعه شبکهایی از علل منجر به تغییر هرم سنی جمعیت آن شده است. ریشه این علل میتواند داخلی یا خارجی باشد. مهمترین آنها عبارتند از: کاهش فرزندآوری به دلیل شرایط اقتصادی خانوارها، تغییر سبک زندگی به دلیل نفوذ فرهنگهای وارداتی، عدم حمایتهای مناسب اجتماعی و اقتصادی از سیاست فرزندآوری و عدم توجه برنامهریزان و سیاستگذاران به افزایش جمعیت.
از طرفی به دلیل میانگین سنی بالا و سیستم ایمنی پایین در صورت بروز بحرانی در نظام سلامت، تبعات و آسیبهای ناشی از بحران زیاد شده و میزان مرگومیر در مقایسه با کشورهای جوان افزایش چشمگیری خواهد داشت. در واقع با بروز هر گونه مخاطرات سلامتی، هزینههای درمان و مصرف منابع بسیار بالا بوده و خروجی قابل توجهی نیز نخواهد داشت.
عدم تدوین برنامه رشد جمعیت پیامدهای گستردهایی را به دنبال دارد که می توان به موارد زیر اشاره کرد:
نیروی کار سالم و جوان چرخههای تولید ملی و توسعه را به حرکت درآورده و منجر به افزایش درآمد ملی خواهد شد. شاخص سالخوردگی یکی از مهمترین شاخصهای مرتبط با تحولات جمعیتی به شمار میرود، که با نسبت سالمندان بالای ۶۵ سال به کودکان زیر ۱۵ سال به دست میآید که اگر این نسبت روند صعودی داشته باشد، جامعه با پیری جمعیت و کاهش شدید نیروی کار جوان مواجه خواهد شد. با این توصیف در شرایط بحرانی یک کشور ناچار به وارد کردن نیروی کار از کشورهای دیگر خواهد شد که این خود موجب چالشهای فرهنگی و امنیتی زیادی خواهد شد.
از طرفی نیروی کار به دلیل تکفل افراد بالاتر از ۶۴ سال دچار هزینههای غیرمستقیم بر بدنه اقتصاد خانوار خواهد شد و سطح رفاه جامعه کاهش مییابد زیرا بر افراد مولد برای تامین معاش افراد سالخورده تحت تکفل فشار وارد میشود.
در کشور ایران و طبق آمارهای سال ۱۳۹۸، رشد سالانه جمعیت به ۲۴/۱ درصد رسیده است. به این معنی که به ازای هر ۱۰۰ نفر در سال کمتر از ۲ نفر به جمعیت اضافه میشود. بر اساس پیشبینی صاحبنظران اگر روند رشد جمعیت به همین شکل ادامه یابد و تدابیری اندیشیده نشود، متوسط رشد سالانه جمعیت به صفر میرسد و احتمال منفی شدن نیز خواهد بود.
در ایران طبق بررسیهای سال ۱۳۹۵ میانه سنی جمعیت برابر ۳۰ سال و بالاتر بوده است و این به معنای سالمندی جمعیت در ایران است. شاخص سالخوردگی در ایران در طول سه دهه گذشته از ۶۸/۶ به ۴/۲۵ درصد رسیده و به میزان ۴ برابر افزایش یافته که نشاندهنده روند انفجار سالمندی در ایران است.
نقطه مقابل افزایش سالمندی جمعیت، کاهش میزان باروری و فرزندآوری است. نیکلاس ابرشتات از محققان آمریکایی میگوید: کاهش نرخ باروری در ایران در طی سه دهه گذشته حیرت انگیز و چیزی در حدود ۷۰ درصد بوده است. این میزان یکی از پرشتابترین آمارهای کاهش میزان نرخ باروری در جهان و در میان کشورهای اسلامی است.
در سیاستهای کلی جمعیت که در سال ۱۳۹۳ ابلاغ شد، تاکید فراوانی بر رفع موانع ازدواج و افزایش میزان نرخ باروری در کشور شده است و در اولین بند آن آمده است: ارتقای پویایی، بالندگی و جوانی جمعیت با افزایش نرخ باروری به بیش از سطح جانشینی.
در پایان مساله افزایش جمعیت برای اینکه نتیجه کارآمد داشته باشد، نیازمند همراهی مولفههای گوناگونی مانند فرهنگسازی در کانون خانواده، وضعیت اقتصادی و ثبات ملی در کشور، مدیریت مهاجرت جوانان به کشورهای دیگر، ارتقای سلامت جامعه و تولید روزافزون سرمایه سلامتی در جامعه، حمایتهای همه جانبه دولت از فرزندآوری نه فقط در حرف و سخن بلکه در مقام عمل و اجرا و در نهایت توسعهی سبک زندگی ایرانی-اسلامی، است.
جامعه ایرانی نیازمند افزایش جمعیت، ارتقای نعمت سلامتی و توسعه و پویایی و نشاط در تمامی افراد مولد است که جز با افزایش فرزندآوری و تدوین برنامههایی بومی و کارآمد و همکاری و همراهی جامعه میسر نمیشود.
سمیه طالب
از سایت موسسه فرهنگی هنری فرهنگ سازان معاصر دیدن کنید
متن خبر را در هفته نامه دیباگران به صورت چاپ شده مشاهده کنید.