یکی از مسائل مهم نظامهای سیاسی تحقق برابری اجتماعی و کاهش شکاف طبقاتی است به همین دلیل کاهش شکاف و تضاد طبقاتی و کم کردن این فاصله از دغدغههای مسئولان هر کشوری بهشمار میآید. یکی از آسیبهای مهم جوامع، شکاف طبقاتی است و مسالهایی است که از دیرباز رواج داشتهاست که در این دوران موضوعات […]
یکی از مسائل مهم نظامهای سیاسی تحقق برابری اجتماعی و کاهش شکاف طبقاتی است به همین دلیل کاهش شکاف و تضاد طبقاتی و کم کردن این فاصله از دغدغههای مسئولان هر کشوری بهشمار میآید.
یکی از آسیبهای مهم جوامع، شکاف طبقاتی است و مسالهایی است که از دیرباز رواج داشتهاست که در این دوران موضوعات آن وارد حوزه مطالعات اقتصادی و اجتماعی شدهاست. شکاف طبقاتی در اکثر جوامع با اندازه و میزانهای متقاوتی وجود دارد.
از گذشته عدالت اقتصادی یکی از مهمترین آرزوهای بشری بوده و مورد توجه اندیشمندان است و با هدف از بین بردن فقر مطلق و ایجاد تعادل نسبی و توازن در بین اقشار اجتماعی برقرارمیشود. وقتی عدالت اجتماعی نباشد و شکاف طبقاتی افزایش یابد، رابطه متناسبی بین تلاش افراد و میزان درآمده و رفاه دیده نمیشود و عدهایی کم با دسترسی به موقعیتهای مناسب و داشتن امتیازات انحصاری، منابع قابل توجهی را به خود اختصاص میدهند.
کارشناسان عقیده دارند در طول دهههای گذشته فاصله طبقاتی افزایش پیداکردهاست و موسسات جهانی نیز بر اساس آمارهای مختلف از وضعیت نابسامان شکاف و تضادهای طبقاتی خبر میدهند. افزایش نابرابری اقتصادی نه تنها تهدیدی برای پیوستگی یک جامعه است بلکه تهدیدی جدی برای اقتصاد کشورها میباشد. نابرابری درآمد رشد اقتصادی طولانی مدت، کشورها را تحت تاثیر قرار میدهد و فرصت رشد را از بین میبرد.
اگر در سال ۱۹۸۰ تنها افراد مستمریبگیر در فقر زندگی میکردند امروزه فقر در افراد جوان و خانوادههای آنها نیز دیده میشود. برای مبارزه با نابرابری درآمدی و تشویق کشورها برای یک رشد اقتصادی مناسب، فراهمسازی شغل خوب راه حل مفید و موثری است. طبق گزارشات موسسه آکسفام مجموع دارایی ۸ نفر از ثرتمندترین افراد جهان، برابر با دارایی نیمی از مردم کرده زمین است.
نابرابری اقتصادی و شکاف طبقاتی در بازه زمانی طولانی به گسترش فقر، احساس محرومیت، بیانگیزگی و افزایش جرم دامن میزند. به همین دلیل کاهش فاصله بین طبقات اجتماعی از آفتهای ثانویهایی که بر جامعه دارد جلوگیری میکند.
در این بین فساد اقتصادی نیز یکی از مواردی است که نقش آن را در گسترش شکاف طبقاتی نمیتوان نادیده گرفت و فساد منجر به توزیع ناعادلانه منابع شده و این شکاف را افزایش میدهد.
رفع این مساله نیازمند برنامهریزی راهبردی و سیاستگذاریهایی در زمینه اشتغالزایی و افزایش توان تولید داخلی است، که میتوان بخشی از شکافهای طبقاتی را کاهش داد.
اثرات روانی شکاف طبقاتی
سیدجواد میری جامعهشناس و عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: ما در جامعهای زندگی میکنیم که دچار شکافهای طبقاتی شده و این شکاف در سطح فردی پیامدهای روانشناختی و تبعات اجتماعی گوناگون را برای افراد ایجاد میکند. کمبود، نبود یا فقدان حس اطمینان اقتصادی تبعات مختلفی در ساحتهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و روانشناختی برای افراد ایجاد میکند.
نکته دیگر که باید مورد توجه قرارگیرد این است که در این نظام سرمایهداری، شخصیت و ارزش انسانها بر اساس خوشکوفاییهای وجود انسانی آنها سنجیده نمیشود بلکه بر اساس داشتههای مادی و داراییها مورد ارزیابی قرار میگیرد. مثلا اگر فردی نتواند کار، منزل، خودرو و .. داشته باشد یا نتواند فرزند خود را حمایت مالی نماید تا زندگی مناسبی داشته باشد فاقد آن چیزی است که به او معنا می دهد.
جامعه ایران به اختلاف درآمد فاحش و شکاف طبقاتی میان خانوادهها مبتلاست و در سالهای اخیر میتوان فقر مطلق و ثروتهای بیحد و حصر را در خیابانها و ساختمانها در کنار هم دید.
در یک طرف خانوادههایی که محتاج به نان شب هستند و در طرف دیگر نوجوانانی که سوار بر ماشینهای چند میلیاردی در خیابانها می چرخند. کودکان کار که درخیابانها به تمیز کردن شیشه ماشینها مشغولند و در طرف دیگر آنهایی که هزینه نگهداری حیوانات خانگیشان چندین برابر مخارج یک خانوار است، و نمونهها و مثالهای بیشماری که بیشک همگی به چشم دیدهایم.
بر اساس این آمار ۱۰ درصد جامعه حدود ۳۲ درصد از درآمد کل را به خود اختصاص دادهاند و ثروتمند هستند، در حالیکه سهم ۱۰ درصد کمدرآمد جامعه از درآمد کل ۲ درصد است. در صورتیکه در سال ۹۸ حدود ۳/۲ درصد بوده، در نتیجه شکاف افراد فقیر با دهکهای پر درآمد افزایش یافته است.
اقتصاددانان و تحلیلگران معتقدند عامل مهم عمیقتر شدن این شکاف در درجه اول تورم است. تداوم تورم این شکاف را روزبهروز عمیقتر میکند. در سادهترین مثال کسی که مالک چند آپارتمان است با افزایش قیمتها درآمد تصاعدی نصیبش میشود در حالیکه برای مستاجر این تصاعد در اجارهخانه رخ میدهد.
معضل بزرگ و اساسی دیگری که تورم ایجاد میکند این است که فرد عموما در هر طبقهایی که متولد میشود در بهترین حالت در همان طبقه ثابت میماند و این همان مسالهایی است که باعث ایجاد نارضایتی اجتماعی و ناامیدی و افسردگی در گروه نوجوان و جوان میشود و توجیه ذهنی کافی برای اندیشیدن به مهاجرت را برای آنها فراهم میکند.
تورم در ایران به دلیل استمرار و تداوم در سالیان متوالی دیگر صرفا یک مساله اقتصادی نیست و تبعات اجتماعی و سیاسی زیادی را با خود به همراه داشته است و در شکلدهی به طبقات اجتماعی تاثیر فراوان داشته است.تورم هم بر روی سرمایه و هم روی کار تاثیر دارد.
سرمایهدار ترجیح میدهد که سرمایهاش را در راستای تورم غیرمولد تنظیم کند و از سود آن بهره ببرد و سرمایهاش را وارد چرخه تولید نکند و طبقه متوسط هم که متولی اصلی کار هستند به سمت دهکهای پایینتر رانده شوند.
معمولا اولین راهحلی که برای ترمیم شکاف طبقاتی به ذهن میرسد، افزایش مالیات است. مالیات بهعنوان ابزار زمانی کارایی دارد که شکاف طبقاتی ناشی از عملکرد بازار باشد. اما در دولتی که بیشترین درصد اقتصاد در اختیار دولت باشد نمیتوان مکانیسم بازار را عامل ایجاد شکاف طبقاتی دانست و مالیات بهعنوان ابزار کاهش یا تعدیل شکاف اقتصادی چندان موثر نیست. مالیات ابزار مهمی است اما در اقتصادهای آزاد موثر است.
در ایران باید اصلاحات ساختاری در حوزه اقتصاد انجام شود و به اقتصاد بازار آزاد نزدیک شد. البته این در چند سال ابتدایی ممکن است منجر به بیثباتی شود و شکاف مورد نظر عمیقتر شود اما در چند سال بعد به صورت ریشهایی حل خواهد شد. غیر از آزادسازی هیچ راهحلی طولانی مدت برای حل این مشکل جواب ندادهاست. آزاد سازی اقتصادی خود بدون عارضه و مشکل جانبی نیست اما تنها راه حل موجود است.
احمد شریعتی
از سایت موسسه فرهنگی هنری فرهنگ سازان معاصر دیدن کنید
متن خبر را در هفته نامه دیباگران به صورت چاپ شده مشاهده کنید.